صفحه ١٩٤

برمى‌گرديم به سخن اول كه چه دليلى بر اين مطلب هست كه هر كسى حق دارد هر چه مى‌خواهد بگويد؟! پس چرا شما در كشور خودتان اجازه نمى‌دهيد هر كس هر چه مى‌خواهد بگويد؟! اگر كسى تهمت زد، در دادگاه از او شكايت مى‌كنيد. وقتى او مى‌گويد «آزادى بيان» است و هر مطلبى را كه خواستم بيان كردم، به چه دليل مى‌گوييد اين حرف را نبايد مطرح مى‌كرد؟ پس معلوم مى‌شود كه آزادى بيان مطلق نيست و بعضى مطالب را نمى‌توان گفت. اين مطلب را همه انسانهاى عالم قبول دارند كه آزادى مطلق نيست و گرنه انسانيّت و جامعه‌اى باقى نمى‌ماند، تا در آن قانونى حاكم و حقوقى رعايت شود. پس هيچ كس نمى‌پذيرد كه آزادى مطلق باشد، اما سخن در اين است كه حدّش تا كجاست؟ آزادى بيان به عنوان نمونه مطرح شد و گفتيم كه نمى‌توانيد بگوييد نامحدود است، هيچ كس هم نگفته است و عملاً هم هيچ دولتى نمى‌تواند بپذيرد كه هر كس هر چه دلش مى‌خواهد بگويد و بنويسد ولو تهمت و افترا باشد و باعث گمراهى ديگران شود و يا بر خلاف امنيّت ملّى باشد. اما گاهى به زبان و در مقام سخن مى‌گويند كه جاى بحث دارد.
    اگر گفتمان آزاد است، ما هم گفتگو مى‌كنيم. اگر اجازه بدهند ما هم از آنها سؤال مى‌كنيم. مؤدّبانه خدمت نويسندگان اعلاميه حقوق بشر زانو مى‌زنيم و اجازه مى‌گيريم كه سؤالمان را مطرح كنيم. سؤالمان اين است كه به چه دليل انسان آزاد است كه هرچه مى‌خواهد بگويد؟ اگر آزادى مطلق است، چرا خود شما نمى‌پذيريد؟ در مورد تهمت زدن، افترا زدن و توهين كردن آيا خودتان قبول داريد كه آزادى مطلق است؟ پس قبول كرديد كه آزادى محدود است. پس محدوديتش تا كجاست؟ تا آن جا كه شما دلتان مى‌خواهد؟! وقتى مى‌گوييد نبايد مزاحم آزادى ديگران شد، سؤال ما اين است كه شما تا چه حد آزادى‌هاى ديگران را معتبر مى‌دانيد؟ آيا حدّ آزادى را تنها تا آنجا مى‌دانيد كه موجب وارد شدن خسارت مالى و جانى و حيثيّتى به ديگران نشود؟ آيا لطمه‌هايى كه بر روح، حيات معنوى و ايده‌ها و آرمانهاى مقدّسشان وارد مى‌شود، ممنوع است يا نه؟ اگر ممنوع است ما با هم اختلافى نداريم. ما هم مى‌گوييم آزادى بيان محدوديّت دارد. به مقدّسات نبايد توهين شود، چرا كه اين تجاوز به حقوق ديگران است.

7. عنايت قانون اسلام به مصالح معنوى و مادّى
حال در ادامه اين بحث، اين سؤال مطرح مى‌شود كه بر اساس بينش اسلامى آزادى چگونه