چرا آنها به جاى توجه به همين يقينيّات سراغ موارد افتراق و اختلاف مىروند؟ چرا وقتى گفته مىشود كه دانشگاه بايد اسلامى گردد، همين بيماردلان و كژانديشان مىپرسند: كدام اسلام؟ پاسخ اين است: همان اسلامى كه مىگويد خدا يكى است، همان اسلامى كه مىگويد بايد نماز خواند. همان اسلامى كه مىگويد نبايد به حقوق ديگران تجاوز كرد و عدالت را بايد پياده كرد؛ مگر اينها مورد اختلافاند؟ شما همين يقينيّاتى را كه شيعه و سنّى در آنها اختلاف ندارند در دانشگاه پياده كنيد، كمال رضايت حاصل مىشود. طبيعى است كه وقتى نمىخواهند به خواست اسلام عمل كنند، بهانه مىآورند كه چه كسى گفته اسلام فقهاء بايد اجرا گردد و اسلام روشنفكران اجرا نگردد.
7. طرح سؤال پاسخگويى اسلام به همه نيازهاى بشر
پس از اثبات اين مطلب كه اسلام قانون و احكام اجتماعى دارد، شبهات و سؤالاتى رخ مىنماياند، از جمله اين سؤال كه آيا عقلاً ممكن است همه نيازهاى بشر در اعصار گوناگون در يك مجموعه گنجانده شود؟ دوم اين كه آيا اسلامى كه منابع آن قرآن و روايات معتبر است، مىتواند همه عناصرى را كه بشر در طول قرون و اعصار گوناگون بدانها نياز دارد در برگيرد؟ سؤال فوق از دو بخش ثبوتى و اثباتى برخوردار است و از هر دو جهت ثبوتى و اثباتى قابل بررسى است. البته بايد اذعان داشت كه اشكال قابل عنايت و توجه است و در آغاز كار موجّه به نظر مىرسد و پاسخ آن ساده نيست، اما با توجه به توضيحاتى كه پيش از اين ما ارائه داديم پاسخ آن چندان دشوار نيست.
الف) بررسى بُعد ثبوتى سؤال
اما پاسخ بُعد ثبوتى اشكال كه چگونه مجموعه قوانينى مىتواند پاسخگوى همه نيازهاى بشر در همه شؤون زندگى او باشد، اين است كه مسلّما انسانها نمىتواند مجموعه قوانين كاملى را براى بشر، در طول اعصار و قرون گوناگون، وضع كنند؛ چون با توجه به معلومات ناقص و محدوديّت ذهنى كه آنها دارند، نمىتوانند همه جوانب زندگى بشر و همه شؤونات او را بررسى كنند و براى هر موردى قانون مناسبى در نظر بگيرند. ولى براى كسى كه بشر را آفريده است و عالم به «ماكان» و «ما يكون» است و امروز و ديروز و فردا براى او يكسان است و هزاران سال