صفحه ٢٨٠

اعضاء و اعصاب حسى ما زمينه شناخت، و اعصاب حركتى ما زمينه اجرا را در بدن ما فراهم مى‌كند. مقدّمات حس را اعصاب حسى فراهم مى‌كند و مغز ابزار انديشيدن و تفكر است. البته روح انسان حقيقت تفكر را دارد، ولى ابزارش مغز است: با مغز عمليات تفكر صورت مى‌پذيرد و بعد دستورات حركتى به وسيله اعصاب حركتى اجرا مى‌شود. يكى قوه عالمه نفس انسانى است كه به كسب علم و شناخت مى‌پردازد و اعصاب حركتى قوه عامله نفس است. فعاليت يكى تلاش براى تحصيل علم و شناخت است و كار ديگرى حركت است و اين دو تحت فرماندهى مغز قرار دارند. اين سيستمى كه اندامهاى بدن را زير نظر دارد و شناخت‌هاى لازم را كسب مى‌كند و دستورات لازم را صادر و به وسيله اندامهاى عصبى به اجرا در مى‌آورد، به عنوان دستگاه و سيستمْ مغز و اعصاب شناخته مى‌شود كه با تشبيه دستگاه حكومت به اين سيستم مى‌توان جايگاه و نقش حكومت در جامعه را شناخت.

4. تبيين جايگاه حكومت با نگرش ارگانيكى به جامعه
وقتى ما به اندام بدن خود و فعاليت‌ها و هماهنگى‌هاى منظم آنها نظر مى‌افكنيم، بوضوح در مى‌يابيم كه ما در ساختن آن اندام و تنظيم فعاليت‌هاى آنها دخالت نداريم و به زبان علمى، طبيعت آنها را درست كرده است و آنها را به حركت و فعاليت وا مى‌دارد. اما به زبان دينى، خواهيم گفت كه خداوند است كه آن اندامها را با ويژگى‌ها، قابليت‌ها، استعدادهاى خاص و توانايى‌هاى ويژه‌اى آفريده است. او شايستگى پديد آوردنِ پيكره‌اى با اين عظمت، پيچيدگى و ظرافت را دارد. تازه بالاتر از آن، ساختار روح ما به مراتب پيچيده‌تر و عظيم‌تر و گسترده‌تر از ساختار بدن ماست.
    وقتى خداوند اين بدن و اندامها را در اختيار ما نهاده است، ما بايد راه به كارگيرى درست آنها را بشناسيم و به گونه‌اى از اندامهاى خود استفاده كنيم كه از عمرى طولانى توأم با سلامتى و شادكامى برخوردار شويم؛ نه اين كه به هر قِسم كه خواستيم از آنها بهره جوييم. آيا اگر هر چه به دستمان رسيد خورديم و آشاميديم و هر كارى كه هوس كرديم انجام داديم. غذاهاى نامناسب خورديم و خداى ناكرده از نوشيدن مسكرات و استعمال مواد مخدّر پرهيز نداشتيم، آيا مى‌توانيم اميدوار باشيم كه بدن ما سالم خواهد ماند و هدف ما كه داشتن عمر طولانىِ توأم با سلامتى و كاميابى است، تأمين خواهد شد؟ طبيعى است كه جواب منفى است. بى‌ترديد بدون