صفحه ٢٧

شكل خاصى مى‌تواند تحقق يابد و اسلام بر گزينش شكل خاصى اصرار و تأكيد ندارد و شكل مناسب حكومت از نظر اسلام بستگى به رعايت معيارها دارد. بر فرض كه اسلام شكل خاصى را براى حكومت انتخاب كرده است، آيا شاكله حكومت از نظر اسلام ثابت و انعطاف ناپذير است و يا شكلى است كه كم و بيش انعطاف‌پذير است؟ اين‌گونه سؤالات در ارتباط با شاكله حكومت اسلامى مطرح مى‌شود كه بايد به آنها پاسخ داد.
    سؤال ديگرى كه در مورد فلسفه حكومت مطرح مى‌شود اين است كه در حكومت اسلامى حاكم و فرمانروا، خواه فرد يا گروه و شورا باشد يا يك هيأت خاصى، و به ديگر سخن دستگاه حكومتى چه اختياراتى دارد و متقابلاً چه وظايفى بر عهده حكومت است؟ چون در طول تاريخ و در زمان حاضر حكومت‌هاى گوناگون، از لحاظ پذيرش مسؤوليت‌ها، نسبت به مردم متفاوت بوده‌اند: در بعضى از حكومت‌ها اختيارات و به تبع آن وظايف حكومت بسيار محدود است. حكومت تنها موظف به تصدّى امور خاصى است و اشراف كلّى بر حفظ نظام به عهده حكومت گذاشته مى‌شود و ساير امور به خود مردم واگذار مى‌شود. ولى در بعضى از اشكال، حكومت اختيارات وسيع و در نتيجه وظايف سنگينى دارد و مسؤوليّت‌هاى مهمّى را مى‌پذيرد كه بايد به همه آنها پاسخ بدهد و نمى‌تواند آنها را به مردم واگذارد و از انجام وظايف خود شانه خالى كند؛ چون اين حق براى مردم محفوظ است كه انجام آن مسؤوليّت‌ها و وظايف را از حكومت مطالبه كنند. بايد روشن شود كه در فلسفه سياسى اسلام، چه اختيارات و وظايفى را اسلام براى حكومت تعيين كرده است و بى‌ترديد وظايف و اختيارات بايد متناسب و متعادل باشند: صحيح نيست كه وظيفه‌اى را بر عهده كسى بگذارند، اما مقدّمات و اختيارات لازم در جهت اِعمال آن وظيفه را در اختيار او ننهند. پس به اين سؤال هم بايد پرداخته شود كه حكومت اسلامى چه وظايف و متقابلاً چه اختياراتى دارد؟

6. نقش مردم در حكومت اسلامى و چند سؤال ديگر
از جمله سؤالهاى بسيار جدّى كه امروزه در سطح جامعه و مطبوعات مطرح مى‌شود، اين است كه مردم در حكومت اسلامى چه نقشى دارند و وظايف و اختيارات آنها چيست؟ و بالاخره از جمله پرسشها اين است كه حكومت‌هايى كه در صدر اسلام؛ يعنى، در زمان رسول اكرم (صلى‌الله‌عليه‌و‌آله) و زمان اميرالمومنين (عليه السلام) و بخشى از زمان امام حسن مجتبى (عليه السلام) بر سر كار آمدند، از چه شكل و