صفحه ١٩٢

بگوييد منظور از آزادى‌هاى مشروع و معقول را همه انسانها و عقلا مى‌دانند. به آنها مى‌گوييم اگر مطلبى را همه مردم و عقلا مى‌دانند، ديگر جاى بحث ندارد؛ چون ما و همه مسلمانها از آن جمله‌ايم و مسلمانهاى عالم كه در حدود يك ميليارد و چند صد ميليون نفر جمعيّت جهان را شامل مى‌شوند، از جمله عقلاء هستند و مى‌توانند بگويند كه در اسلام چه نوع آزادى‌هايى پذيرفته شده است و آنها چه نوع آزادى‌هايى را مى‌پذيرند و قبول دارند و چه نوع آزادى‌هايى را مردود مى‌دانند. بالاخره اين سؤال با توجه به معلومات و مطالعاتى كه ما داريم، هنوز بى‌پاسخ مانده است و فيلسوفان حقوق جوابى قطعى براى آن ندارند كه چه چيزى آزادى‌ها را محدود مى‌كند؟

5. قلمرو آزادى در حقوق بشر
آنچه شارحين اعلاميه حقوق بشر و فيلسوفان حقوق در كتابهاى فلسفه حقوق درباره حدود آزادى نوشته‌اند چند چيز است: نخستين چيزى كه به عنوان محدود كننده آزادى‌هاى فردى مطرح شده، آزادى ديگران است؛ يعنى، هر فردى تا آنجا آزاد است كه مزاحم آزادى ديگران نشود و به حقوق ديگران تجاوز نكند. اين مهمترين موضوعى است كه فيلسوفان حقوق گفته‌اند و روى آن پافشارى مى‌كنند و در واقع در اعلاميه حقوق بشر، كه به منزله انجيل فيلسوفان حقوق غربى است، بر آن تأكيد شده است كه هر كسى تا آنجا آزاد است كه به آزادى ديگران لطمه وارد نكند. ولى اگر آزادى فردى براى ديگرى مزاحمت فراهم كرد، او از چنان آزادى‌اى محروم است و در اين جاست كه آزادى محدود مى‌شود.
    در اينجا سؤالهاى زيادى مطرح مى‌شود كه: اولاً مزاحمت با آزادى ديگران را در چه مقوله‌ها و عرصه‌هايى تصور مى‌كنيد؟ آيا اين مزاحمت‌ها فقط در امور مادّى است، يا امور معنوى را هم شامل مى‌شود؟ آيا مخالفت با مقدّسات دينى مردم مخالفت با آزادى آنها هست يا نيست؟ تفكر ليبرال غربى مى‌گويد: حدود آزادى‌ها امور معنوى را شامل نمى‌شود و مخالفت با امور معنوى آزادى را محدود نمى‌كند، لذا وقتى گفته مى‌شود كه اسلام توهين كننده به خدا و پيغمبر (صلى‌الله‌عليه‌و‌آله) و مقدّسات اسلام را مرتد مى‌داند؛ به عنوان مثال قتل سلمان رشدى را به جهت توهين به مقدّسات اسلام جايز مى‌داند، نمى‌پذيرند و مى‌گويند بيان آزاد است. او نويسنده است و هرچه بخواهد مى‌تواند بنويسد، شما هم هر چه مى‌خواهيد بنويسيد! سؤال ما اين است