صفحه ٣١

جلسه دوم: اهميّت و ضرورت طرح بحث نظريه سياسى اسلام

در جلسه قبل، فهرست مباحث نظريه سياسى اسلام و محورهاى انتخاب شده براى بحث در اين زمينه را به عرض شنوندگان عزيز رساندم تا توجه داشته باشند كه در اين سلسله مباحث چه مطالبى عرض خواهد شد. امروز در حدى كه خداوند متعال توفيق بدهد، درباره اهميّت اين بحث و ضرورتش در شرايط فعلى جامعه‌مان سخن خواهيم گفت.

1. برخورد شرق و غرب با انقلاب اسلامى
براى اين كه اولويّت و ضرورت اين بحث روشن بشود، ناچارم نگاهى به تاريخچه كشور خودمان و كشورهاى اسلامى، در عصر اخير، داشته باشم. چنانكه مى‌دانيد، در طول تاريخ، همواره اقليّتى دنياپرست، سلطه‌جو، برترى طلب و زورگو منشأ اغلب فتنه‌ها بوده و هستند. هرچه زندگى بشر شكل متمركزترى پيدا مى‌كند و نظامهاى جامعه بر اساس قواعد و علوم مربوطه پيشرفت مى‌كند، اين فعاليت‌ها نيز شكل علمى‌تر و بر اساس قواعد و ضوابط دقيقتر انجام مى‌گيرد.
    به هر حال بعد از جنگ جهانى دوم، زورمندان عالم به اين نتيجه رسيدند كه در جهان دو قطب قدرت؛ يعنى، قطب سرمايه‌دارى در غرب و قطب ماركسيستى و كمونيستى در شرق وجود دارد و با پيروزى‌هايى كه در جنگ به دست آوردند، سعى كردند قدرت خودشان را بر ساير ملل تحميل كنند و در مقابل خودشان مجال ظهور به قدرت ديگرى كه قد علم كند و توان عرض اندام داشته باشد ندهند.
    از سوى ديگر، در طول تاريخ، كسانى كه در مقابل اين فتنه‌جويان و مفسدان قد علم مى‌كردند، انبياء و پيروان آنها بوده‌اند. ديندارانى بوده‌اند كه به هيچ قيمت حاضر نمى‌شدند زير بار اين ستمگران و زورگويان بروند؛ از اين جهت همواره زورمداران انبياء و پيروان آنها را