جلسه شانزدهم: تفاوت دو فرهنگ الهى و الحادى در حوزه قانون و آزادى
1. نقش انتخاب، آگاهى و رعايت قوانين در رسيدن به هدف
در سلسله مباحث نظريه سياسى اسلام، درباره اصول موضوعه و مقدّمات تبيين اين نظريه مطالبى را به عرض رسانديم و به شبهههاى القا شده در اين زمينه پاسخهايى ارائه داديم. اكنون در ادامه مباحث گذشته يك جمع بندى كلّى از مطالب گفته شده ارائه مىكنيم:
از ديدگاه اسلام، انسان موجودى متحرك يا به تعبيرى مسافرى است كه از مبدئى به سوى مقصدى ـ كه كمال و سعادت نهايى اوست ـ در حركت است. طول و گستره زندگى به منزله مسيرى است كه جهت رسيدن به مقصد بايد طى شود. براى اين كه اين مطلب در اذهان جوانان ما بهتر جا بگيرد مثالى را ذكر مىكنم: فرض كنيد رانندهاى مىخواهد از شهرى مثل تهران حركت كند و به مشهد برود. اگر دست و پاى اين راننده فلج باشد، طبعا نمىتواند رانندگى كند و در صورتى مىتواند رانندگى كند كه اعضاى بدن او سالم باشد و داراى قدرت اختيار و انتخاب نيز باشد و بتواند هر زمان كه خواست به سمت راست يا چپ بپيچد و يا پدال گاز و ترمز را فشار دهد. انسان در سير تكاملى خويش بايد مختار و داراى قدرت اختيار و انتخاب آزاد باشد و گرنه نمىتواند در چنين مسيرى كه به سوى تكامل جهت دارد حركت كند. از اينرو، خداوند متعال به انسان قدرت انتخاب و اختيار داده است كه با پاى «انتخاب و اختيارِ» خود در اين مسير حركت كند و به مقصد برسد؛ كه اگر اين گونه نباشد به آن مقصد نخواهد رسيد. بنابراين، اگر كسى فكر كند كه بطور جبرى مىتواند اين مسير تكاملى را سير كند و به مقصد برسد در اشتباه است. انسان بايد آزاد و از قدرت انتخاب برخوردار باشد تا بتواند اين مسير را بپيمايد.
انسان به هر اندازه در انتخاب خويش آزاد باشد كارش ارزشمندتر است، اما به صرف اين