جلسه هفتم: آزادى و حد و مرز آن
1. نظريه سياسى اسلام و شبهه محدود گشتن آزادى
با توجه به اين كه جامعه اسلامى بايد بر اساس احكام و قوانين اسلامى و قوانين متغيّرى كه در چارچوبه ارزشهاى اسلامى وضع مىشود اداره گردد و سيستم حكومتى بايد با قوانين اسلام منطبق باشد و مجريان قانون نبايد از محدوده احكام و دستورات اسلامى پا را فراتر نهند و مردم نيز موظفاند كه به قوانين اسلامى عمل كنند، حال اين سؤال اساسى مطرح مىشود كه آيا چنين نظريهاى با آزادى انسان سازگار است؟ انسان بايد در وضع مقررات زندگى خود و در كيفيّت اجراى آن آزاد باشد، اين كه بگوييم حتما بايد در اين چارچوب حركت كند و اين مقررات را رعايت كند، با اصل آزادى انسان كه يكى از حقوق مسلّم بشر است منافات دارد.
پيش از پرداختن به شبهه و سؤال فوق، لازم است نكتهاى را به عنوان مقدمه عرض كنم كه در بحثهاى ديگر نيز مورد استفاده قرار مىگيرد و بايد با دقّت مورد توجه قرار گيرد: هنگامى كه ما با مفاهيم عينى و انضمامى سروكار داريم، تفاهم چندان مشكل نيست. براى مثال، در علوم طبيعى ما با مفاهيم عينى روبرو هستيم؛ يعنى، وقتى مىگوييم آب، حركت و برق؛ و در امور پزشكى، وقتى مىگوييم چشم، گوش، دست و پا، معده، ريه و كبدْ تفاهم درباره اين مسائل آسان است؛ زيرا همه مىفهمند كه منظور از اين الفاظ چيست. بله ممكن است بندرت موارد ابهامآميزى وجود داشته باشد، مثل اين كه اگر آب گلآلود بود، باز هم آب هست يا نه؟ اينگونه موارد نادر است و غالبا آنجا كه سروكار ما با مفاهيم عينى و انضمامى است چندان مشكلى در تفاهم پيش نمىآيد. اما آنجا كه سروكار ما با مفاهيم انتزاعى است ـ مثل مفاهيم فلسفى و مفاهيمى كه در علوم انسانى مانند روانشناسى، جامعهشناسى، حقوق، علوم سياسى و امثال آنها به كار مىرود ـ تفاهم مشكل مىشود. گاهى واژهاى داراى تعريفهاى بسيار متغايرى است و اين اختلاف در تعاريف كه براى اين واژه ذكر مىشود، موجب بروز مشكلات بسيارى در