صفحه ٧١

اين كه منكر تناقض و ناهماهنگى در آيات قرآن هستيم، بايد در جهت رفع تناقض ظاهرى آيات بكوشيم و براى اين مهم بايد سياق هر دو دسته آيات را با توجه به آيات قبل و بعد، و نيز لحن آيات و مخاطبين آنها را ملاحظه كنيم تا به مفاد واقعى آيات نايل شويم.

5. دليل تفاوت رويكرد قرآن
وقتى ما در آيات دسته اول و دوم دقّت مى‌كنيم، در مى‌يابيم كه لحن و بيان آيات با يكديگر متفاوت‌اند: آيات دسته اول در ارتباط با كسانى است كه هنوز به اسلام گرايش نيافته‌اند، از اين رو خداوند آنها را ارشاد به حقايق اسلام مى‌كند و منافع پذيرش اطاعت خويش را بر مى‌شمارد؛ و چون خداوند پيغمبر را كه مظهر رحمت و عطوفت الهى است نگران مردمى مى‌بيند كه از پذيرش اسلام و راه حق و گردن نهادن به اطاعت خداوند سرباز مى‌زنند و در نتيجه آتش جهنم را بر خويش هموار مى‌سازند، ايشان را دلدارى مى‌دهد كه چرا مى‌خواهى از اندوه و تأسّف بر ايمان نياوردن مردم جان خود را به خطر افكنى. ما اسلام را نازل كرديم كه مردم با خواست و اختيار خود پذيراى آن شوند والاّ اگر مى‌خواستيم، توان آن را داشتيم كه همه مردم را هدايت كنيم:
«وَ لَوْ شَاءَ رَبُّكَ لاَآمَنَ مَنْ فِى الاْءَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتّى يَكُونُوامُؤْمِنِينَ.»(31)
و اگر پروردگار تو مى‌خواست، تمام كسانى كه روى زمين هستند همگى (به اجبار)ايمان مى‌آوردند؛ آيا تو مى‌خواهى مردم را مجبور سازى كه ايمان بياورند! (ايماناجبارى چه سودى دارد.)
هدف خداوند در ارسال رسل اين است كه مردم به شناخت حق و طريق سعادت خويش رهنمون گردند، آنگاه با اختيار خويش دين حق را بپذيرند، نه اين كه خداوند بخواهد مردم را با زور و اكراه به ايمان وادارد. ايمانى كه با اكراه و تحميل حاصل گردد، ارزشى ندارد و هماهنگ با تربيت انسانى نيست: تربيت انسانى به اين است كه انسانها با شناخت و آگاهى حقيقت رابشناسند وبپذيرند، نه اين‌كه به اجبار تسليم آن شوند؛ از اين رو خداوند مى‌فرمايد:
«لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ. إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ