شبهه به وجود آورند تا اعتقاد آنها به اين نظام و ارزشهاى اين نظام سست شود. اگر چنين شد، راه نفوذ براى استكبار جهانى در درون جامعه اسلامى و حتى در درون حكومت اسلامى باز مىشود.
كسانى كه تحت تأثير يكى از اين سه فكر قرار بگيرند، هر كجا كه باشند، هر پستى كه داشته باشند، در هر قشرى از اقشار جامعه حضور داشته باشند و هر موقعيت و پايگاه اجتماعى كه داشته باشند، مىتوانند كمكى به خواستههاى استكبار جهانى بكنند و در راه رسيدن استكبار به اهداف خودش نقشى را ايفا كنند.
4. وظيفه ما در قبال محورهاى سهگانه توطئه دشمن
با توجه به اين مطلب كه دشمن تمام نيروى خودش را در حول اين سه محور صرف مىكند، اگر كسانى دلبستگى به اين نظام داشته باشند ـ كه بحمدالله اكثريت قاطع مردم به اين نظام دلبستگى دارند و يكى از نمودهاى آن تظاهراتى است كه هر از چند گاه رخ مىدهد و دنيا را متحيّر مىسازد ـ بايد به هوش باشند كه از اين سه راه دشمن در آنها نفوذ نكند. بنابراين، بايد بكوشند كه روز به روز در پذيرش اين نظريه كه دين از سياست جدا نيست راسختر شوند. بايد باور كنند كه اگر هر دين ديگرى بتواند از سياست جدا باشد، اسلام چنين نيست. دوم اين كه در پذيرش اين نظر راسختر شوند كه حكومت دينى تنها به اين نيست كه قوانين مصوب مجلس، اسلامى باشد و يا مخالف اسلام نباشد؛ بلكه قوام حكومت دينى به اين است كه مجريان قانون دلباخته اسلام باشند. هم اسلامشناس باشند و هم بهترين علاقهمندان و مجريان احكام الهى باشند؛ وگرنه قانونى كه روى كاغذ نوشته شده باشد و مجريانش آن را رعايت نكنند، چه نفعى به حال جامعه خواهد داشت؟ مگر در قانون اساسىِ رژيم گذشته مذهب تشيع به عنوان مذهب رسمى ايران شناخته نمىشد؟ اما اين قانون چه اندازه مىتوانست در رفتار حكومتى كه سراپا تسليم خواستههاى دشمنان كافر و معاند بود مؤثر باشد؟
چيزى كه روى كاغذ نوشته شده، تا مجرى مقتدر و مؤمن نداشته باشد نفعى نخواهد داشت. پس اگر صرفا قانون اسلامى در مجلس شوراى اسلامى گذرانده شود، اما كسى كه در رأس هرم قدرت قرار دارد چندان دلبستگى به اين قانون نداشته باشد و چنان قدرت و اقتدار