صفحه ٢٠٥

گاهى مشاهده مى‌شود احكامى كه مورد اتّفاق همه فقهاى شيعه و سنّى است و حتّى در بين سنّى‌ها هم مخالف ندارد، مورد سؤال و گاهى استهزاء قرار مى‌گيرد! آيا نبايد مراجع ذى‌صلاح به اين مسائل رسيدگى كنند؟ لااقل نبايد در اينجا تذكرى داده شود كه چنين خطرهايى آينده نسل جوان ما را تهديد مى‌كند؟ آيا براى كسانى كه سخنان امام را نشنيده‌اند و از دروس او استفاده نكرده‌اند، اين خطر وجود ندارد كه تحت تأثير مطالبى قرار بگيرند كه در روزنامه‌هاى كشور جمهورى اسلامى نوشته مى‌شود و فكر كنند كه نظام اسلامى و دولت اسلامى هم با اين افكار موافق‌اند و اين افكار اسلامى است؟ لااقل در جايى بايد گفته شود كه اين افكار ربطى به اسلام ندارد.
    به هر حال، اين فكر كه دين يك امر سليقه‌اى است و انسان هر دينى را دوست داشته باشد انتخاب مى‌كند و بعدا هم اگر مايل نبود دينش را عوض مى‌كند، خطرناك است. در كشورهاى غربى گاهى جوانى با دوستش به كليسا مى‌رود و دوستش مى‌گويد كه من فلان كليسا را بيشتر دوست دارم و در نتيجه مذهبش را عوض مى‌كند، آن جوان نيز تحت تأثير قرار مى‌گيرد و به تبعيّت از دوستش مذهبش را تغيير مى‌دهد. فكر مى‌كنند مذهب يك لباس است كه انسان امروز آن را بپوشد و يا نپوشد و يا مُدلش را عوض كند. ديدگاه اسلام مبتنى بر اين نيست كه سعادت‌ها و شقاوت‌ها از راه‌هاى گوناگون و به دلخواه مردم تعيين مى‌شود، تا نتيجه‌گيرى شود كه دين يك امر سليقه‌اى است. گاهى اين دين، گاهى آن دين، گاهى اين مذهب، گاهى آن مذهب. هر كدام را پسنديدى انتخاب كن و دولت هم بايد اين آزادى را به عنوان يك حقّ طبيعى براى انسانها تأمين كند. اسلام دين را مهمترين مسأله در زندگى انسان مى‌داند، سعادت و شقاوت دنيا و آخرت را در گرو انتخاب دين صحيح مى‌داند.
    پس علّت طرح اين مباحث وجود اين‌گونه خطرهاست كه ما احساس و استشمام مى‌كنيم و گاهى هم با چشم خودمان مى‌بينيم و متأسفانه كسانى غفلت دارند و يا تغافل مى‌كنند. علّت طرح اين مباحث اين است كه با انحرافات مبارزه كنيم و وظيفه خودمان را انجام دهيم.

5. مفهوم واقعى حقّ طبيعى
يكى از مسائل اين بود كه واقعا حقّ طبيعى يعنى چه؟ و آزادى به چه معنا حقّ طبيعى انسانهاست؟ بهترين تعريف براى حقّ طبيعى عبارت است از نيازى كه مقتضاى طبيعت