صفحه ٤٢

اگر كسى بخواهد درباره درستى و يا نادرستى اسلام بحث كند، خواه از آن طرفدارى كند و خواه آن را رد كند، اول بايد اسلام را بشناسد و بى‌شك براى شناخت اسلام بايد به فرموده‌هاى خداوند كه مبتكر و نازل كننده اسلام است روى آورد و از طريق قرآن اسلام را شناخت. نظر به اين حقيقت ما گفتيم براى شناخت دين و ارائه تعريف و قلمرو آن بايد به منابع دينى؛ يعنى، كتاب و سنّت مراجعه كنيم، نه اين كه به دلخواه خويش يا بر اساس تعريف فلان مستشرق آمريكايى و يا اروپايى ـ كه حرفشان براى ما حجيّت ندارد ـ دين را تعريف كنيم.
    پس اگر كسى بخواهد درباره اسلام مسلمانان صحبت كند، بايد از اسلامى سخن گويد كه قرآن و پيامبر و ائمه عليهم‌السلام تبيين كرده‌اند و بر اساس اين اسلام كه ريشه در كتاب و سنّت دارد به تعريف و بيان قلمرو آن بپردازد، نه اسلامى كه در كلام فلان مستشرق و يا نويسنده و يا سياستمدار مغرض و يا در فلان دائرة‌المعارف تعريف شده كه بى‌شك اين اسلام به درد ما نمى‌خورد. با مراجعه به اسلام واقعى در مى‌يابيم كه نه تنها قلمرو دين به عقل و فهم بشر ختم نمى‌شود، بلكه عقل خود يكى از منابع شناخت اسلام به شمار مى‌رود. از ديگر سوى، كسى كه اندك آشنايى با زبان عربى داشته باشد ـ گرچه از تفسير ولو تفسير اجمالى قرآن بى‌بهره باشد وقتى به قرآن مراجعه كند، پى مى‌برد كه اسلام مسائل اجتماعى را نيز فروگذار نكرده و به بيان آنها پرداخته است؛ پس چگونه مى‌توان گفت دين از سياست جداست!
    اگر دين چيزى است كه در قرآن آمده، شامل مسائل اجتماعى و سياسى مى‌شود و راجع به قوانين مدنى، قوانين جزايى، قوانين بين‌المللى و راجع به عبادات و اخلاق فردى سخن گفته است و براى زندگى خانوادگى، ازدواج، تربيت فرزند و براى معاملات و تجارت دستورالعمل دارد؛ پس چه چيزى از قلمرو دين اسلام خارج مى‌ماند؟ بزرگترين آيه قرآن كريم درباره معاملات، قرض دادن و رهن دادن و رهن گرفتن است. اگر اسلام دينى است كه در قرآن معرفى شده، چطور برخى مى‌گويند اسلام ربطى به زندگى اجتماعى مردم ندارد. اگر مسائل ازدواج و طلاق جزء دين نيست، اگر مسائل تجارت، رهن، بيع و ربا مربوط به دين نيست، اگر مسأله ولايت و اطاعت از اولى‌الأمر جزء دين نيست؛ پس چه از دين مى‌ماند و شما از كدام دين صحبت مى‌كنيد؟ قرآن كه پى‌درپى درباره اين مسائل صحبت كرده است.
    يك وقت شما مى‌گوييد ما دينى را كه دربرگيرنده مسائل سياسى و اجتماعى مى‌باشد قبول نداريم! بسيار خوب، كم نبودند كسانى كه اسلام را نپذيرفتند؛ اكنون نيز هستند كسانى كه اسلام