است. آيا وظيفه قانون فقط همين است؟ يا وظايف ديگرى از قبيل ايجاد زمينه رشد و تعالى انسانها نيز بر عهده قانون است؟ بايد از مفاسد اخلاقى هم جلوگيرى كند؟
بر اساس آنچه كه عرض كرديم و بينشى كه داريم، نتيجهگيرى مىكنيم كه قانون بايد مصالح معنوى را هم در نظر داشته باشد. بنابراين، آنچه براى مصالح معنوى انسانها و براى شخصيت، روح الهى، مقام خليفةاللّهى و انسانيّت ايجاد مزاحمت مىكند و همچنين آنچه به مصالح مادّى و سلامتى و امنيّت انسانها ضرر مىرساند نيز ممنوع است. مگر اجتماع براى اين شكل نگرفته است كه انسان در جهت انسانيّت رشد كند و نه تنها به اهداف حيوانى، بلكه به اهداف انسانى نيز برسد؟! پس قانون بايد متكفّل مصالح مادّى و معنوى هر دو باشد. لذا تعرض به حيثيّت، كرامت و مقدّسات مذهبى مردم، چون مانع از رشد و تعالى روحى و معنوى انسانها مىشود، ممنوع است. همانطور كه ترويج مواد مخدر يا تزريق سموم ممنوع است، چون انسان را بيمار مىكند و از هستى ساقط مىكند و مصالح مادّى او را به خطر مىاندازد. حال اگر كسى به اين سموم معتاد شد و در كارهاى حيوانىاش خللى ايجاد نشد و به ظاهر سالم بود، ولى فهم و شعورش را از دست داد جايز خواهد بود؟ و اگر نوعى ديگر از آفات و سموم به كار گرفته شد كه باعث از بين رفتن سلامت معنوى و ايمانش شد، آيا انجام اين كار ممنوع نيست؟ مگر اين ضرر زدن به انسانيّت انسان نيست؟ اگر كسانى، در جامعه، شرايطى فراهم كردند كه مردم را از ديندارى دور كنند، بايد آزاد باشند؟ «صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ»(94)
چيزى كه راه تعالى، ترقّى و آشنا شدن انسانها به حقايق دين را ببندد و باعث مشوّه جلوه دادن دين در نزد جوانها مىشود، ممنوع است؛ چون به انسانيّت انسان ضرر مىرساند. چطور چيزى كه به حيوانيتش لطمه مىزد ممنوع است، ولى چيزى كه به انسانيّتش ضرر مىرساند بايد آزاد باشد؟! دنيا مىگويد: بله، اما اسلام مىگويد: نه. ما معتقديم قانونى كه در جامعه پياده مىشود بايد مصالح معنوى انسانها را رعايت كند و رعايت مصالح معنوى بالاتر و مهمتر از مصالح مادى است. (توجه داشته باشيم كه آنچه مىگوييم مربوط به بحث علمى است و ممكن است مصداق عينى پيدا نكند، لذا اين طور تلقى نشود كه نظر بنده اين است كه بايد از اقتصاد صرف نظر كرد.)
نظریه سیاسی اسلام ج1
جلسه چهاردهم: نگرش مادّى غرب به قانون