صفحه ٢٦٠

پس پاسخ اين سؤال كه چگونه اعتماد به نفس با توحيد و توكّل بر خداوند سازگار است، اين است كه مسأله اعتماد به نفس براى تعيين نوع رابطه انسانها با يكديگر است كه به يكديگر تكيه و اعتماد نكنند و كسى را بى‌جهت فراتر از ديگران نشناسند، نه اين كه به خداوند نيز اعتماد نداشته باشند. همچنين در حوزه مسائل سياسى، مثل مسأله حاكميّت فرد و حاكميّت ملّى، قضيه از همين قرار است. حاكميّت ملّى؛ يعنى، هر ملّتى روى پاى خود بايستد و ديگران نبايد بر او قيموميّت داشته باشند. حاكميّت فرد بر خويش؛ يعنى كسى، خود به خود، حقّ حاكميّت و سلطه بر ديگرى ندارد؛ نه اين كه خداوند هم حقّ حاكميّت ندارد. به تعبير ديگر، حقّ حاكميّت فردى و ملّى در طول حاكميّت خداست. در اصل حاكميّت از آنِ خداست و در طول آن، كسى كه خداوند به او اجازه حاكميّت داده، در همان سطح و محدوده‌اى كه خداوند براى او معيّن كرده، حقّ حاكميّت خواهد داشت و اگر خدا اجازه ندهد هيچ انسانى حقّ حاكميّت بر انسان ديگرى را نخواهد داشت.