چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادّى را) در زمين در نظر آنها زينت مىدهم و همگى را گمراه خواهم ساخت.پس شيطان هم به توحيد در خالقيّت و ربوبيّت تكوينى خداوند معتقد بود و هم به معاد اعتقاد داشت، حال بايد ديد چه عاملى موجب كفر او گرديد. براى اين كه منشأ كفر شيطان را بشناسيم ضرورت دارد كه ابتدا نصاب توحيد در اسلام، يعنى اولين مرتبهاى را كه يك انسان از ديدگاه اسلامى موحّد شناخته مىشود بشناسيم و آن عبارت است از اعتقاد به وحدت خالق و وحدت ربّ تكوينى و ربّ تشريعى و وحدت معبود، يعنى انسان هم خالق را يگانه بداند و هم او را كردگار و صاحب اختيار جهان و قانون گذار اصيل بداند و بعلاوه، معتقد به توحيد در الوهيّت و عبوديّت باشد و تنها خداوند را شايسته پرستش بداند. با توجه به معرفت حدّ نصاب توحيد روشن مىگردد كه منشأ كفر شيطان انكار ربوبيّت تشريعى بود، نه انكار ربوبيّت تكوينى.
همچنين خداوند متعال به رسولش فرمان مىدهد كه در هنگام بحث با اهل كتاب آنها را به عقيده مشترك بين خود و آنها دعوت كند كه همان اعتقاد به وحدانيّت خداوند و پرستش ذات بىهمتاى اوست و سپس خداوند جملهاى را ذكر مىكند كه مفاد آن بازداشتن اهل كتاب از اعتقاد به ربوبيّت تشريعى غير خداوند است كه بواقع همين اعتقاد اخير موجب كفر آنها گرديده بود:
«قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لاَنُشْرِكَ بِهشَيْئا وَ لاَيَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضا أَرْبَابا مِنْ دُونِ اللَّهِ...»(110)
بگو: اى اهل كتاب، بياييد به سوى سخنى (گراييم) كه ميان ما و شما يكسان است:اين كه جز خداى يكتا را نپرستيم و چيزى را با او شريك نسازيم و برخى از ما برخى را به جاى خداى يكتا به ربوبيّت نگيرد.
مضمون برخى از رواياتى كه در تفسير آيه فوق وارد شده است اين است كه اهل كتاب انسانهايى چون خود را آفريدگار خود نمىدانستند، بلكه آنها احبار و راهبان خويش را به منزله ربّ تشريعى خود قرار داده بودند و حكم آنها را حكم خدا مىدانستند و قرآن اطاعت بىقيد و شرط از احبار و راهبان را به اتّخاذ ارباب تعبير مىكند: «و لا يتّخذ بعضنا بعضا اربابا من دون
نظریه سیاسی اسلام ج1
جلسه هفدهم: ارتباط ربوبيّت تشريعى با حاكميّت و قانونگذارى