صفحه ٢٠٣

دانشجويى اعتراض مى‌كند كه سخنش به جايى نمى‌رسد. از اين جهت است كه ما احساس وظيفه مى‌كنيم و اعلام مى‌كنيم كه اين حرفها بدعت‌هاى خطرناكى است و با اساس اسلام سازش ندارد و اگر كسانى مى‌خواهند در سخنرانى خود اين مسائل را طرح كنند، اقلاً به اسم اسلام اين حرفها را مطرح نكنند تا معلوم باشد اسلام چيست و كفر چيست؟ تا هر كس هر كدامش را خواست انتخاب كند. اين آزادى دين و آزادى بيان ميوه فرهنگ غرب است. ميوه‌اى وارداتى كه ظاهرى شيرين و فريبنده و باطنى زهرآگين دارد. اين ميوه‌اى است كه با درخت فرهنگ غربى تناسب دارد، ولى با فرهنگ اسلامى ما، به اين صورت و با اين وسعت، تناسبى ندارد.
    براى اين كه شما بتوانيد درك كنيد كه وضع فرهنگ غربى در اين زمينه به چه صورت است، ناچارم بگويم كه امروز در كشورهاى غربى و در جهان غرب مذهب يك نوع سليقه‌اى شبيه گرايشهاى حزبى است. اگر در كشورى مثلاً تعدادى حزب تشكيل شده باشد و فردا حزب ديگرى ثبت گردد و اعلام موجوديّت كند و كسى از حزبى به حزب جديد منتقل بشود، براى ما جاى تعجّب نيست. عين همين مسأله در رابطه با مذهب در غرب، به خصوص آمريكا، وجود دارد كه هر روز يك مذهب و فرقه مذهبى جديدى تأسيس مى‌شود؛ اين مسأله براى ما تعجب‌آور است. بيش از صد سال پيش كسى به نام «باب» پيدا شد و اظهار كرد كه «من يك اسلام نو آورده‌ام و امام زمان شيعيان ظهور كرده است» اين امر موجب تعجّب همگان شد كه چطور مدّعى مذهب جديدى پيدا شده است. (البته در خارج از ايران به خصوص در آمريكا اين مرام فاسد را به نام اسلام نوين ترويج مى‌كنند كه در آنجا تعجبى ندارد). اما در هر سال چند فرقه مذهبى در كانادا، آمريكا و كشورهاى اروپايى تأسيس مى‌شود. بطور مثال، مذاهب اصلى مسيحيّت ارتودوكس، كاتوليك و پروتستان هستند و مذهب پروتستان به تنهايى بيش از پانصد فرقه رسمى ثبت شده در كشورهاى غربى دارد.
    بنده سال گذشته كه به كشورهاى آمريكاى لاتين مسافرت داشتم، ملاحظه كردم كه چندين مذهب جديد در آمريكا اختراع شده بود كه مبلّغينشان مشغول تبليغ بودند. در آنجا اين مسائل خيلى عادى است. وقتى در روزنامه‌اى اعلام مى‌كنند كه يك فرقه جديد پيدا شده، كشيشى دين جديد، فرقه جديد و مذهب جديدى اختراع كرده است و كليسايى تأسيس كرده، هيچ جاى تعجّبى ندارد و مردم خيلى راحت از اين فرقه به فرقه ديگرى منتقل مى‌شوند؛ به اين مى‌گويند: «آزادى مذهب».