صفحه ٢٩

در مقابل، در شيوه برهانى بر همه مقدّمات استدلال مى‌شود تا اين كه نهايتا بحث به قضاياى اوليه و يقينيّات و بديهيات مى‌انجامد كه بر اساس و مدار آنها استدلال و برهان يقينى و قطعى انجام مى‌پذيرد. بى‌شك گزينش اين شيوه موجب طولانى گشتن بحث مى‌شود: مثلاً اگر ما بخواهيم با اتخاذ شيوه برهانى لزوم رعايت عدالت در حكومت اسلامى را اثبات كنيم، ابتدا بايد ماهيّت عدالت را تبيين كنيم، سپس به اين سؤال پاسخ دهيم كه عدالت چگونه قابل اجرا مى‌گردد؟ همچنين سؤال مى‌شود كه عدالت با آزادى قابل جمع است و يا خير؟ معيار عدل را چه كسى بايد تعيين كند؟ آيا معيار عدل را خداوند تعيين مى‌كند و يا عقل مردم؟ پس از رسيدگى به سؤالات فوق، سؤال مى‌شود كه در اين‌گونه مسائل عقل تا چه ميزانى حق قضاوت دارد؟ آيا قضاوت‌هاى عقل نسبى و يا مطلق است. همين طور دامنه بحث ادامه مى‌يابد و سرانجام اصول اوليه و مسائل معرفت‌شناسى مورد سؤال قرار مى‌گيرند كه بايد آنها نيز حل شوند. اين كه اصلاً عقل چيست؟ و رهيافت و دلالت آن چگونه است؟ عقل به چه شيوه‌اى استدلال مى‌كند و ميزان اعتبار عقل و حكم آن تا چه ميزان است؟ طبيعى است كه اگر بخواهيم به همه اين مسائل و همچنين مسائل اوليه رسيدگى كنيم، بايد مجموعه‌اى از علوم گوناگون را مورد بحث و بررسى قرار دهيم.
    گرچه شيوه بحث برهانى مقدّس، متقن و محترم است، اما چنانكه متذكر شديم براى ارائه آن بايد از مسائل بسيارى از علوم مدد جست و گذشته از اين كه كمتر كسى بر مجموعه علوم اشراف دارد و متخصصان در هر علمى تنها به مجموعه محدودى از مسائل مى‌توانند برسند، كارى است طاقت‌فرسا و براى بررسى تك‌تك مسائل با اين شيوه ساليانى متمادى بايد وقت صرف كرد. ما نيز در بررسى و تبيين مباحثمان اگر بخواهيم شيوه برهانى را در همه موارد پيش گيريم و تك‌تك مسائل را تا رسيدن به مبانى و اصول بديهى پيگيرى كنيم، در فرصت محدودى كه داريم قادر نخواهيم بود به بررسى مجموعه مباحثى كه مدّ نظرمان هست برسيم؛ از اين جهت تنها در مواردى كه امكان ارائه براهين ساده و غير پيچيده و كم دامنه وجود دارد، به شيوه برهانى تمسّك مى‌جوييم و در ساير موارد به شيوه جدلى بحث مى‌كنيم. چه اين كه شيوه جدلى مناسب‌ترين روش و در واقع راه ميانبرى است براى رسيدن به هدف و نتيجه و شيوه‌اى است فراگير و عمومى براى اقناع ديگران كه خداوند متعال در جاى جاى قرآن از آن در جهت اقناع خصم و ارائه حجّت‌هاى محكم و استوار خويش بهره گرفته است و ما را نيز