به همان ميزان كه عدم رعايت مقرّرات بهداشتى باعث بيمارى و به خطر افتادن سلامت فرد و جامعه مىشود، از عدم رعايت مقرّرات اسلام جامعه زيان مىبيند.
آنچه گفته شد ـ كه هيچ يك از شؤون زندگى انسان خارج از محدوده قوانين اسلامى نيست و انسان حتى بايد دل و خيال و فكرش را نيز كنترل كند ـ به معناى سلب آزادى انسان نيست، بلكه راه استفاده درست از آزادى را در اختيار او مىنهد و چراغى فرا راه اوست تا بتواند استفاده شايسته از آزادى بكند. البته اين قوانين تا آنجا كه به زندگى اجتماعى انسان مربوط نمىشود، كيفر دنيوى ندارد و تنها كيفر اخروى دارد: كسى كه به برادر مؤمنش سوءظن مىبرد، در دنيا مجازات نمىشود و در آخرت كيفر مىبيند. اما اگر با مقرّرات و قوانين اجتماعى مخالفت شد و مصالح اجتماعى زير پا نهاده شد، كيفر دنيوى در نظر گرفته مىشود و در واقع كيفر دنيوى لازمه همه قوانين حقوقى است و منحصر به قوانين حقوقى اسلام نيست. هر دستگاه قانونى كه بخواهد براى حفظ نظم و نظام اجتماعى قانون وضع كند، ناچار است كه براى تخلفات و سرپيچىها مقررات تنبيهى در نظر بگيرد. حاصل آن كه زندگى اجتماعى بدون قوانين محدود كننده آزادىها به سامان نمىرسد و هر قدر روابط اجتماعى بيشتر و گستردهتر شود، نياز بيشترى به قوانين اجتماعى و ضمانت اجراى آنها خواهد داشت.
نظریه سیاسی اسلام ج1
جلسه دهم: قانون و تفاوت نگرش و خاستگاه