صفحه ٣٦٨

آرى، اسلام وجود هرچیزى را در آثار آن مى بیند؛ انسان زنده بى اثر، گویى در صف مردگان است و بینایان بى بصیرت، گویى کورند و همچنین شنوندگان وگویندگان بى خاصیّت، کران و لالان محسوب مى شوند. شبیه این تعبیر، بارها در آیات قرآن آمده است که از افراد منافق و بى ایمان به (صُمٌّ بُکْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لایَعْقِلُونَ)(1) و یا مانند آن، تعبیر مى کند.
به این ترتیب، از مجموع کلام مورد بحث چنین استفاده مى شود که على (علیه السلام) یاران خود را به شدّت سرزنش مى کند که چرا بعد از آشکار شدن باطن بنى امیّه واهداف شوم حکومت آن ها، حرکتى از شما دیده نمى شود و همچون افراد خواب وبى خبر، کور و کر و لال از کنار فجایع بنى امیّه مى گذرید و نمى دانید چه آینده تاریکى براى اسلام و مسلمین در پیش است.

نکته
وجود بى خاصیّت، همچون عدم است

معمولا وجود و عدم اشیا را با عینیّت آن ها در خارج و عدم آن محاسبه مى کنند؛ ولى در منطق قرآن مجید و روایات اسلامى، وجود و عدم اشیا با آثار آن ها محاسبه مى شود. زندگان بى اثر، در صف مردگان اند و مردگانِ زنده یاد، در صف زندگان. قرآن مجید بارها روى این مطلب تأکید کرده است. گاه به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مى فرماید: (إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرینَ)؛ «مسلّمآ تو نمى توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى، و نه سخنت را به گوش کران هنگامى که روى برگردانند و دور شوند».(2)