صفحه ٤٣٤

«در این هنگام به صورت مردارى در میان خانواده اش قرار مى گیرد که از نشستن نزد او وحشت مى کنند و از او فاصله مى گیرند. (فریاد سوگواران برمى خیزد) ولى نه مى تواند سوگوارانش را یارى دهد، و نه به کسى که او را صدا مى زند پاسخ گوید»؛ (فَصَارَ جِیفَةً بَیْنَ أَهْلِهِ، قَدْ أَوْحَشُوا مِنْ جَانِبِهِ، وَ تَبَاعَدُوا مِنْ قُرْبِهِ، لا یُسْعِدُ بَاکِیآ، وَ لا یُجِیبُ دَاعِیآ).
«سرانجام او را به سوى گودالى در درون زمین حمل مى کنند؛ او را به دست عملش مى سپارند و براى همیشه از دیدارش چشم مى پوشند!»؛ (ثُمَّ حَمَلُوهُ إِلَى مَخَطٍّ(1) فِی الْأَرْضِ، فَأَسْلَمُوهُ فِیهِ إِلَى عَمَلِهِ، وَ انْقَطَعُوا عَنْ زَوْرَتِهِ(2)).
سالیان دراز در میان خانواده اش مى گفتند و مى خندیدند و مى جوشیدند ومى خروشیدند و دورى از یکدیگر را تحمّل نمى کردند؛ ولى بعد از فرارسیدن مرگ یک ساعت ماندن در کنار او را تحمّل نخواهند کرد! گویى همیشه از آن ها بیگانه بوده و آن ها نیز از او بیگانه بوده اند.

نکته
لحظه هولناک جان دادن

در طول زندگى انسان، لحظه اى دردناک تر و غم انگیزتر از لحظه جان دادن نیست.
لحظه پایان گرفتن آرزوها!
لحظه چشم پوشى از تمام فرآورده هاى زندگى!
لحظه جدا شدن از دوستان و بستگان و فرزندان !
لحظه وداع با دنیا و با هرچه در دنیاست!