صفحه ٥٧١

بخش سوم
ثُمَّ إنَّ الدُّنْیَا دَارُ فَنَاءٍ وَعَنَاءٍ، وَغِیَرٍ وَعِبَرٍ؛ فَمِنَ الْفَنَاءِ أَنَّ الدَّهْرَ مُوتِرٌ قَوْسَهُ، لا تُخْطِىءُ سِهَامُهُ، وَلا تُوْسَى جِرَاحُهُ. یَرْمِی الْحَیَّ بِالْمَوْتِ، وَالصَّحِیحَ بِالسَّقَمِ، وَالنَّاجِیَ بِالْعَطَبِ. آکِلٌ لا یَشْبَعُ، وَشَارِبٌ لا یَنْقَعُ. وَمِنَ الْعَنَاءِ أَنَّ الْمَرْءَ یَجْمَعُ مَا لا یَأْکُلُ وَیَبْنِی مَا لا یَسْکُنُ، ثُمَّ یَخْرُجُ إلَى اللهِ تَعَالَى لا مَالاً حَمَلَ، وَلا بِنَاءً نَقَلَ! وَمِنْ غِیَرِهَا أَنَّکَ تَرَى الْمَرحُومَ مَغْبُوطاً، وَالْمَغْبُوطَ مَرْحُوماً؛ لَیْسَ ذلِکَ إلاَّ نَعِیماً زَلَّ، وَبُوْساً نَزَلَ. وَمِنْ عِبَرِهَا أَنَّ المَرْءَ یُشْرِفُ عَلَى أَمَلِهِ فَیَقْتَطِعُهُ حُضُورُ أَجَلِهِ. فَلا أَمَلٌ یُدْرَکُ، وَلا مُوَمَّلٌ یُتْرَکُ. فَسُبْحَانَ اللهِ مَا أَعَزَّ سُرُورَهَا! وَأَظْمَأَ رِیَّهَا! وَأَضْحَى فَیْئَهَا! لا جَاءٍ یُرَدُّ، وَلا مَاضٍ یَرْتَدُّ. فَسُبْحَانَ اللهِ، مَا أَقْرَبَ الْحَیَّ مِنَ المَیِّتِ لِلَحَاقِهِ بِهِ، وَأَبْعَدَ المَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ لإنْقِطَاعِهِ عَنْهُ!
ترجمه
(آگاه باشید) دنیا سراى فنا، مشقت، دگرگونى و عبرت است. از نشانه هاى فناى آن این است که همچون تیراندازى ماهر، کمان را آماده ساخته (هرگز) تیرهایش به خطا نمى رود، و مجروحانش بهبودى نمى یابند. زندگان را هدف تیرهاى مرگ و تندرستان را هدف بیمارى، و نجات یافتگان را هدف هلاکت قرار مى دهد. دنیا خورنده اى است که هرگز از خوردن (انسان ها) سیر نمى شود ونوشنده اى است که (از نوشیدن خون بشر) هیچ گاه عطش او فرو نمى نشیند.
و از نشانه هاى درد و رنج دنیا این است که انسان اموالى را گردآورى مى کند که هرگز نمى تواند آن را بخورد و مصرف کند، و بناهایى مى سازد که هیچ گاه در