صفحه ٤١٦

اجابت کردند و نه به آنچه ترغیب فرموده اى، اظهار علاقه نمودند ونه به آنچه تشویق کرده اى مشتاق شدند؛ (بلکه) به مردارى روى آوردند که با خوردن آن رسوا گشته اند، و (عجیب این که) در محبّت و دوستى آن با هم توافق کرده اند.
آرى! هرکس به چیزى عشق ورزد، آن چیز چشم او را ناتوان و قلب و فکر او را بیمار مى سازد؛ درنتیجه با چشمى معیوب (به همه چیز) مى نگرد و با گوشى ناشنوا مى شنود. شهوات و خواسته هاى دل جامه عقلش را دریده، و دنیاپرستى، قلبش را میرانده، و تمام وجودش شیفته آن شده است؛ ازاین رو او بنده دنیاست و بنده هرکسى که چیزى از دنیا را در دست دارد! به هر طرف که دنیا بلغزد، او هم مى لغزد و به هر سو رو کند، به همان سو رو مى کند. نه نهى کننده الهى را پذیرا مى شود ونه موعظه هیچ واعظ ربّانى اى را؛ در حالى که با چشم خود غافلانى را مى بیند که ناگهان در چنگال مرگ گرفتار مى شوند؛ در آن جا که نه تقاضاى عفو پذیرفته مى شود و نه بازگشتى وجود دارد. (آرى! او مى بیند) چگونه حوادث دردناکى که از آن خبر نداشته اند، بر سر آن ها فرود آمده، و دنیایى که جایگاه امنى مى پنداشتند، از آن ها جدا شده، و به آنچه از آخرت به آن ها وعده داده شده بود، رسیده اند. (آرى!) حوادثى بر سر آن ها فرود آمده که با هیچ بیانى قابل توصیف نیست (اما این ها پند نمى گیرند!)

شرح و تفسیر
ترسیم گویایى از سراى دیگر

امام (علیه السلام) در این بخش از خطبه، نخست از سراى آخرت و آفرینش بهشت و نعمت هاى گوناگون و گران بهاى آن سخن به میان مى آورد، تا مقدمّه اى باشد براى بحث هاى آینده این خطبه. مى فرماید: «(خداوندا!) خالق و معبودى هستى پاک و منزّه! تو را، (براى نعمت هایى که به آفریدگان عطا کرده اى) تنزیه وستایش مى کنم!»؛ (سُبْحَانَکَ خَالِقآ وَ مَعْبُودآ! بِحُسْنِ بَلائِکَ عِنْدَ خَلْقِکَ).