صفحه ٣٤٩

بخش اوّل
الْحَمْدُلِلهِ الْمُتَجَلِّی لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ، وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ. خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَیْرِ رَوِیَّةٍ، إِذْ کَانَتِ الرَّوِیَّاتُ لا تَلِیقُ إِلاَّ بَذَوی الضَّمائِرِ، وَلَیْسَ بِذِی ضَمِیرٍ فِی نَفْسِهِ. خَرَقَ عِلْمُهُ بَاطِنَ غَیْبِ السُّتُرَات، وَ أَحَاطَ بِغُمُوضِ عَقَائِدِ السَّرِیرَاتِ.
ترجمه
ستایش مخصوص خداوندى است که با آفرینش خویش بر انسان ها تجلّى کرده است. خداوندى که با حجّت و نشانه هاى خود، بر قلب بندگان، آشکار شده است. آفریده ها را بدون نیاز به فکر و اندیشه آفرید؛ چراکه اندیشه مخصوص کسانى است که داراى روح و ضمیر باطن هستند، و او چنین نیست؛ (زیرا) علم و دانش او، اعماق پرده هاى غیب را شکافته و به عقاید پیچیده و پنهان احاطه دارد.

شرح و تفسیر
تجلّى خدا بر بندگان

همان طور که اشاره شد امام (علیه السلام) در آغاز این خطبه، به سراغ حمد وستایش پروردگار و ذکر جمال و جلال او و براهین ذات مقدّسش مى رود. در عباراتى کوتاه و زیبا و دلنشین، به مهم ترین دلایل توحید اشاره مى کند. نخست مى فرماید: «ستایش مخصوص خداوندى است که با آفرینش خود، بر انسان ها تجلى کرده است!»؛ (الْحَمْدُللهِِ الْمُتَجَلِّی لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ).