صفحه ١٢٨

شرح و تفسیر
من به وظیفه الهى خود عمل مى کنم امّا شما...

امام (علیه السلام) در این بخش از خطبه، تازیانه هاى ملامت و سرزنش را محکم تر بر ارواح خفته آن ها فرود مى آورد و نقاط ضعف آن ها را یکى بعد از دیگرى بیان مى کند؛ باشد که به خود آمده، درصدد اصلاح برآیند. نخست مى فرماید: «اى اهل کوفه!من به سه چیز(که در شما هست) و دو چیز (که در شما نیست) مبتلا شده ام:
حقایق را نمى شنوید، در حالى که گوش دارید! سخن نمى گویید، در حالى که زبان تکلم دارید! حقایق را نمى بینید، در حالى که چشم دارید!»؛ (یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ، مُنِیتُ مِنْکُمْ بِثَلاَثٍ وَ اثْنَتَیْنِ: صُمٌّ ذَوُو أَسْمَاعٍ، وَ بُکْمٌ ذَوُو کَلاَمٍ، وَ عُمْیٌ ذَوُو أَبْصَارٍ).
در این جا امام (علیه السلام) اشاره به ناتوانى آن ها از مشاهده حوادث و تحلیل صحیح درباره آن و تلاش براى پیدا کردن راه حل ها مى کند، که در عین توانایى بر این امور، همه چیز را نادیده گرفته و در لاک خود فرو رفته بودند؛ صیّاد بى رحم را مى دیدند، امّا عکس العملى نشان نمى دادند؛ پیام تهدیدآمیز دشمن را مى شنیدند، امّا تکان نمى خوردند.
و امّا آن دو چیز که در آن ها مى بایست باشد، ولى نبود، همان است که در ادامه سخن فرموده:«نه در هنگام نبرد، آزادمردان صادقید، و نه در آزمایش هاى سخت برادران قابل اعتماد!»؛ (لا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ اللِّقَاءِ، وَ لا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ الْبَلاَءِ!).
بى شک، زندگى، فراز و نشیب هاى زیادى دارد: گاه زمان صلح است و گاه زمان جنگ، و گاه راحتى است و گاه بلا؛ دوستان باوفا و برادران قابل اعتماد در آرامش و راحتى شناخته نمى شوند، بلکه سختى ها، جنگ ها، بلاها و حوادثِ پیچیده و ناراحت کننده، میدان آزمون آن هاست و متأسّفانه مردم کوفه و عراق، در آن زمان در این آزمون ها روسفید نبودند و بارها بى وفایى و عدم استقامت وسُستى و تنبلى خود را نشان داده بودند.