صفحه ٥٧٢

آن ها ساکن نمى شود، سپس از این جهان به سوى خدا مى رود درحالى که نه مالى با خود مى برد و نه خانه اى را همراه خویش منتقل مى سازد.
و از نشانه هاى دگرگونى آن این است که آن کس که روزى مورد ترحم مردم بوده، روز دیگر مورد غبطه آن ها واقع مى شود، و آن کس که مورد غبطه بود مورد ترحم قرار مى گیرد، و این نیست مگر به دلیل زوال سریع نعمت ها و نزول ناگهانى بلاها.
و از نشانه هاى عبرت انگیز بودن آن این است که انسان در حالى که نزدیک است به آرزوهایش برسد ناگهان اجلش فرامى رسد و امیدش را قطع مى کند، نه او به آرزو رسیده و نه آنچه مورد آرزوى اوست بقایى دارد.
سُبْحَانَ الله! چه کمیاب است سرور و نشاط در این دنیا! و چه تشنگى زاست سیراب شدنش، و چه زود سایه هایش از میان مى رود. نه آنچه قرار است رخ دهد، قابل پیشگیرى است و نه آنچه گذشته است بازمى گردد.
سُبْحَانَ الله! چقدر زندگان به مردگان نزدیک اند؛ چراکه به زودى به آن ها ملحق مى شوند وچقدر مردگان از زندگان دورند، زیرا براى همیشه از آن ها جدا شده اند!

شرح و تفسیر
دگرگونى ها و عبرت ها

از آن جا که عامل مهم بى تقوایى، دنیاپرستى و خودباختگى دربرابر زرق وبرق جهان مادى است، امام (علیه السلام) به دنبال بحث تقوا سخن از بى اعتبارى دنیا وناپایدارى و مصائب و رنج هاى آن مى گوید، تا ریشه هاى بى تقوایى را بسوزاند، مى فرماید: «(آگاه باشید که) دنیا سراى فنا، مشقت، دگرگونى و عبرت است»؛ (ثُمَّ إنَّ الدُّنْیَا دَارُ فَنَاءٍ وَعَنَاءٍ، وَغِیَرٍ وَعِبَرٍ).