صفحه ٧١

بخش اوّل
فَتَبَارَکَ اللهُ الَّذِی لا یَبْلُغُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ، وَلا یَنَالُهُ حَدْسُ الْفِطَنِ، الأَوَّلُ الَّذِی لا غَایَةَ لَهُ فَیَنْتَهِىَ، وَلا آخِرَ لَهُ فَیَنْقَضِیَ.
ترجمه
پربرکت است خداوندى که افکار بلند، به اوج معرفت او راه نمى یابد و گمان زیرکان به مقام والایش نمى رسد، آغازى است که نهایتى ندارد تا به آن رسد، و آخرى ندارد تا پایان گیرد و سپرى شود.

شرح و تفسیر
هیچ فکرى به اوج معرفتش نمى رسد!

امام (علیه السلام) در این بخش از خطبه ـ مانند بسیارى از خطبه هاى دیگر ـ نخست به مدح و ثناى پروردگار مى پردازد، تا بهترین آغاز براى سخن باشد و دل ها را آماده براى سخنان آینده کند. در این چند جمله، چهار وصف از اوصاف الهى را بیان مى فرماید که در حقیقت به یک وصف بازمى گردد (و شبیه آن در نخستین خطبه نهج البلاغه در آغاز جلد اوّل این کتاب گذشت.) مى فرماید: «پربرکت است خداوندى که افکار بلند، به اوج معرفت او راه نمى یابد و گمان زیرکان به مقام والایش نمى رسد»؛ (فَتَبَارَکَ اللهُ الَّذِی لا یَبْلُغُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ، وَ لا یَنَالُهُ حَدْسُ الْفِطَنِ).
«آغازى است که نهایت ندارد تا به آن رسد و آخرى ندارد تا پایان گیرد وسپرى شود»؛ (الأَوَّلُ الَّذِی لا غَایَةَ لَهُ فَیَنْتَهِىَ، وَ لا آخِرَ لَهُ فَیَنْقَضِیَ).
تمام این اوصاف چهارگانه، اشاره به نامحدود بودن ذات او در هر جهت