صفحه ٣٦٩

مسلّم است که منظور از مردگان و کران در این جا افرادى هستند که ظاهرآ زنده و داراى گوش شنوا مى باشند؛ امّا چون عکس العمل مناسبى دربرابر دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشان نمى دهند، در زمره مردگان و کران محسوب شده اند.
و در جاى دیگر مى فرماید: (وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَ مَا یَنْبَغى لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ وَقُرآنٌ مُبینٌ * لِیُنْذِرَ مَنْ کَانَ حَیّآ)؛ «ما شعر به او [= پیامبر] نیاموختیم، و شایسته او نیست (شاعر باشد) این (کتاب آسمانى) فقط مایه یادآورى، و قرآن مبین است * تا هرکس را که زنده است (و حیات انسانى دارد) انذار کند».(1)
امیرمؤمنان على (علیه السلام) به کمیل بن زیاد فرمود: «هَلَکَ خُزَّانُ الاْمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَاءٌ، وَالْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ: أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ، وَ أَمْثالُهُمْ فِی الْقُلوبِ مَوجُودَةٌ؛ ثروت اندوزان، مرده اند در حالى که ظاهرآ زنده اند! ولى دانشمندان، تا دنیا برقرار است، زنده مى مانند؛ جسم آن ها از میان مردم بیرون رفته، ولى چهره آنان در آینه دل ها نقش بسته است».(2)
اگر با این مقیاس قرآنى و روایى، اشخاص و افراد و تمدّن ها و برنامه ها را بسنجیم، جهان چهره دیگرى در نظر ما خواهد داشت و باید هم مقیاس سنجش، همین باشد؛ چراکه موجود زنده چیزى است که داراى آثار حیات است؛ آن کس و آن چیز که آثار حیات نداشته باشد، درواقع مرده است و اگر مردگانى بعد از حیات خود آثار وجودى نشان دهند، تا آن زمان که آثار وجود آن ها در جامعه بشرى است، در زمره زندگان محسوب مى شوند. شهیدان راه خدا چون آثارشان باقى است، زنده جاویدان اند (گذشته از زندگى برزخى بهشتى).
و ظالمان بیدادگر که جز تباهى و فساد و ویرانى و مرگ اثرى ندارند، به یقین در صف مردگان هستند.