صفحه ٥٩٠

آغوش گرفته است، اما هنگامى که به آن مى رسد مى بیند حدّاقل سه چیز از مهم ترین مواهب حیات را از دست داده است: نخست، امنیّت؛ او در آن حال باید از نزدیک ترین نزدیکانش بترسد و دائمآ مراقب اطراف خویش باشد حتى در کاخ خود و در اتاق خواب خود در امنیّت نیست، زیرا در طول تاریخ، بسیارى از شاهان به دست نزدیکانشان کشته شده اند.
دوم، آزادى را نیز از دست داده، مثلاً او هرگز نمى تواند مانند افراد عادى با زن و فرزند خود به تفریح برود و نفس آزادى بکشد یا در مجلس میهمانى بستگان ودوستان با آزادى شرکت کند.
سومین موهبتى که از دست مى دهد فراغت بال است او همیشه گرفتار ومشغول است و لحظه اى آرام ندارد. بعضى از روساى جمهور را به خاطر داریم که با صراحت مى گفتند هیچ شبى خواب آرام نداشتند و چندین مرتبه پیشخدمت هاى مخصوص، آن ها را براى اطلاع از حوادثى که در گوشه و کنار جهان رخ مى داد از خواب بیدار مى کردند تنها زمانى طعم خواب راحت را چشیدند که دوران ریاست آن ها پایان گرفت.
در مثال دیگر، انسان دورنماى زندگى ثروتمندان بزرگ را مى بیند و گمان مى برد کسى از آن ها خوشبخت تر نیست اما اگر روزى به آن برسد مى بیند تنها مقدار کمى از آن ثروت در زندگى او قابل جذب است و بقیه بار سنگینى بر دوش اوست.
نگهدارى و مراقبت از آن، کار بسیار دشوارى است. دشمنى ها وحسادت هایى که به خاطر ثروتش، دامن او را مى گیرد کابوس هاى وحشتناک است و به این ترتیب همان گونه که مولا (علیه السلام) در تعبیر زیبا و رسایش در این خطبه فرموده، همه چیز دنیا شنیدنش مهم تر از دیدن آن است و به عکس، آخرت، سرایى است که به گفته پیامبران صادق (علیهم السلام) و اولیاى خدا دیدنش بسیار برتر از شنیدنش مى باشد با این حال آیا هیچ عاقلى آخرت را با دنیا معاوضه مى کند؟