صفحه ٣٦٠

شمرده، اشاره به وجود مقدّس خودش دانسته اند که بعد از بیان اوصاف پیامبر (صلی الله علیه و آله) به بیان اوصاف خویش مى پردازد و خود را طبیب سیّارى مى داند که تمام وسایل لازم را براى علاج بیماران فراهم ساخته است و گویى اجماع شارحان نهج البلاغه بر این معناست. تنها کسى که این جملات را اوصاف پیامبر (صلی الله علیه و آله) دانسته و ادامه بحث هاى فراز گذشته مى شمرد، «آمُدى» در کتاب غررالحکم است، که مى گوید: «إِنَّهُ فِی ذِکْرِ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) ؛ این اوصاف درباره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است».(1)
ولى ارتباط این جمله، با جمله هاى سابق از یک سو و انطباق دقیق آن بر اوضاع و شرایط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ازسوى دیگر تأیید مى کند که این اوصاف درباره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) باشد و ما تعجّب مى کنیم که چگونه همه شارحان نهج البلاغه این مطلب را ـ لااقل ـ در حدّ یک احتمال مطرح نساخته اند؛ در حالى که هیچ شاهد و قرینه اى براى ادّعاى خودشان اقامه نکرده اند. درست است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و على (علیه السلام) هر دو از یک شجره مبارکه و هر دو شبیه روح واحدى هستند که در دو بدن قرار گرفته است و اوصافى که درباره یکى از این دو بزرگوار صادق است، درباره دیگرى نیز صادق مى باشد؛ ولى ازنظر روشن شدن واقعیّات باید مرجع ضمایر این بخش از خطبه معلوم گردد و خوانندگان عزیز نیز به هنگام مطالعه شرح این اوصاف، تصدیق خواهند کرد که با پیامبر (صلی الله علیه و آله) سازگارتر است.
به هر حال، مى فرماید: «او طبیب سیّارى است که با طبّ خویش، همواره در گردش است (و در جست وجوى بیماران)، مرهم هایش را کاملا آماده ساخته وابزارش را براى موارد نیاز (به عنوان آخرین درمان) جهت داغ کردن محلّ زخم ها گداخته کرده است، براى قلب هاى نابینا، گوش هاى ناشنوا، و زبان هاى