صفحه ٣٥٣

إِنَّ اللهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ)؛ «و اگر همه درختان روى زمین قلم شود و دریا براى آن مرکّب گردد و هفت دریا بر آن افزوده شود، (این ها همه تمام مى شود، ولى) کلمات خدا پایان نمى گیرد! خداوند عزیز و حکیم است».(1)
اگر در عمق این مثال دقت کنیم و معناى آن را کاملا در ذهن مجسّم سازیم، آنگاه به این حقیقت پى مى بریم که دامنه علم پروردگار بسیار فراتر از آن است که ما فکر مى کنیم.
بدیهى است که این علم نمى تواند علم حصولى و از طریق تصوّر و تصدیق باشد؛ بلکه علم حضورى است. یعنى حضور خداوند در همه جا و در هر زمان وهر مکان و حضور همه اشیا در نزد ذات پاک او ایجاب مى کند که چیزى بر او مخفى و پوشیده نباشد؛ چراکه حقیقت علم، حضور معلوم نزد عالم است؛ منتها در علم حصولى، معلوم شخصآ نزد عالم حضور ندارد، بلکه صورتى از آن تصوّر یا تصدیق، در ذهن عالم، حاضر مى شود؛ ولى در علم حضورى ذات معلوم نزد عالم حاضر است و تمام اشیا و حوادث در هر زمان و هر مکان، باطن و ظاهر آن ها، همه از طریق همین علم حضورى نزد خداوند واضح و آشکار است.
به همین دلیل، امام (علیه السلام) در بخش اوّل این خطبه مى فرماید: علم و دانش او اعماق پرده هاى غیب را شکافته و عقاید پیچیده و پنهان را احاطه کرده است.
ممکن است درک مفهوم علم حضورى براى بعضى مشکل باشد؛ ولى با یک مثال مى توان آن را روشن ساخت و آن این که بى شک علم ما به صورت هاى ذهنى ما و تصوّرها و تصدیق هایى که از جهان خارج در ذهن ما ترسیم شده، علم حضورى است؛ یعنى این صورت هاى ذهنى نزد روح ما حاضر است و از آن جدا نیست. آرى، علم خداوند به تمام عالم هستى این گونه است، نه این که صور