صفحه ٢٨٧

زمانى از لذّت و زرق وبرق دنیا بهره بردید، و از پستان آن شیر نوشیدید، که افسارش رها، و تنگ جهازش گشوده بود!»؛ (فَمَا احْلَوْلَتْ(1) لَکُمُ الدُّنْیَا فِی لَذَّتِهَا، وَلا تَمَکَّنْتُمْ مِنْ رَضَاعِ أَخْلاَفِهَا(2) إِلاَّ مِنْ بَعْدِ مَا صَادَفْتُمُوهَا جَائِلا(3) خِطَامُهَا(4)، قَلِقآ(5) وَضِینُهَا(6)).
اشاره به این که در زمان حکومت عثمان و بعد از فتوحات اسلامى وریخت وپاش در بیت المال، شما به لذّات دنیا و زرق وبرق آن دست یافتید وهمین امر، شما را از خدا دور ساخت؛ حاکمان، مشغول ثروت اندوزى بودند وتوده هاى مردم مشغول عیش ونوش.
لذا در ادامه سخن مى افزاید: «(کار شما به جایى رسید که) حرام دنیا در نظر گروهى همچون درخت سدر بى خار بود و حلالش دوردست بلکه غیر موجود!»؛ (قَدْ صَارَ حَرَامُهَا عِنْدَ أَقْوَامٍ بِمَنْزِلَةِ السِّدْرِ الْمَخْضُودِ، وَ حَلاَلُهَا بَعِیدآ غَیْرَ مَوْجُودٍ).
گروهى بر بیت المال افتاده بودند و با کمک دستیاران خود آن را غارت مى کردند و این اموال حرام در میان مردم گسترده مى شد.
تعبیر به «أَلسِّدْرِ الْمَخْضُودِ» (درخت سدر بى خار) اشاره به این است که نهى پروردگار و تحریم او همچون خارهایى است دربرابر لذّات نامشروع دنیا؛ ولى افراد بى تقوا و لاابالى نواهى الهى را نادیده مى گیرند و حرام نزد آن ها همچون سدر بى خار است. ارباب لغت مى گویند: درخت سدر انواعى دارد، بعضى از