صفحه ٢٧٤

«ساقه» جمع «سائق» به معناى راننده است؛ در گذشته چنین بوده که براى حرکت مرکب یا قافله، کسى در جلوى آن بوده به نام «قائد» و کسى در پشت سر به نام «سائق». درمورد لشکرها نیز چنین بوده است، رهبرانى در جلو، وفرماندهانى در قسمت عقبه لشکر بودند و درواقع، امام (علیه السلام) پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را به عنوان «قائد» لشکر معرّفى مى کند و خود را به منزله «سائق»، ولى «سائق» گاه به معناى «قائد» هم آمده است. اضافه بر این، ساقه لشکر به معناى قسمت عقبه لشکر نیز ذکر شده، که در این صورت جمع «سائق» نیست.
به هر حال، این تعبیر نشان مى دهد که على (علیه السلام) نقش مهمّى در رهبرى وهدایت لشکر اسلام و عقب راندن و شکست لشکر کفر داشته است.
در ادامه این سخن مى فرماید: «من (در انجام این مهم) هرگز ناتوان نشدم ونترسیدم، خیانت نکردم و سست نگردیدم»؛ (مَا ضَعُفْتُ، وَ لا جَبُنْتُ، وَ لا خُنْتُ، وَلا وَهَنْتُ).
درواقع، شکست به سبب یکى از این چهار عامل است: ضعف، ترس، خیانت و سستى نشان دادن.
تفاوت «ضعف» و «وهن» این است که «ضعف» به معناى ناتوانى است، ولى در «وهن»، توانایى وجود دارد، امّا در به کار گرفتن آن سستى مى شود. بنابراین، هیچ یک از عوامل شکست در وجود مبارک آن حضرت یافت نمى شد. به همین دلیل در همه صحنه ها پیروز بود.
در پایان مى فرماید: «(هم اکنون نیز همان راه را مى پیمایم) و به خدا سوگند! شکم باطل را مى شکافم تا حق را از پهلوى آن خارج کنم!»؛ (وَ ایْمُ اللهِ، لأَبْقُرَنَّ الْبَاطِلَ حَتَّى أُخْرِجَ الْحَقَّ مِنْ خَاصِرَتِهِ(1)).