صفحه ٣٠

حالى که اگر آن حضرت مشاور بود، مخالفت با حکومت وقت، سبب کفر نمى گردید.

* * *

کوتاه سخن این که بعضى از ناآگاهان، درباره این خطبه جنجال زیادى به راه انداختند و آن را برخلاف اصول اعتقادى تشیّع پنداشتند، در حالى که هیچ مسئله اى که برخلاف این اعتقادات باشد، در آن دیده نمى شود؛ زیرا از یک سو، امام (علیه السلام) مى خواهد بى اعتنایى خود را به مقام هاى ظاهرى کاملا نشان بدهد؛ در حالى که دیگران براى امورى بسیار کمتر از آن سر و دست مى شکستند.
ازسوى دیگر، امام (علیه السلام) نهایت تواضع خود را دربرابر مردم و افراد مؤمن وباایمان، با این تعبیرات نشان مى دهد.
ازسوى سوم، به آن ها هشدار مى دهد و اتمام حجّت مى کند که اگر من زمام امور را به دست گیرم جز حقّ و عدالت و کتاب و سنّتِ (صلی الله علیه و آله) پیامبر و رضاى خدا را به رسمیّت نمى شناسم. هرگز از من انتظار نداشته باشید که مانند دیگران، پایه هاى حکومت خود را با ظلم و ستم و تبعیض و تزویر محکم کنم.
و ازسوى چهارم، تصّور نکنید من از طوفان هاى آینده بى خبرم و بر مرکب خلافت به عنوان یک مرکب راهوار سوار مى شوم؛ من مى دانم که در شرایط فعلى، سوار شدن بر این مرکب چموش، بسیار خطرناک و پردردسر است! اگر آن را بپذیرم به دلیل وظیفه الهى است، نه غیر آن.

* * *