صفحه ١٣٩

در فقر و تنگدستى زندگى مى کردند خم به ابرو نمى آوردند!)»؛ (لَقَدْ رَأَیْتُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله)، فَمَا أَرَى أَحَدآ یُشْبِهُهُمْ مِنْکُمْ! لَقَدْ کَانُوا یُصْبِحُونَ شُعثآ(1) غُبْرآ(2)).
در دومین وصف مى فرماید: «آن ها شب تا به صبح در حال سجده و قیام بودند (وهرگز از عبادت خسته نمى شدند) گاه پیشانى و گاه دو طرف صورت را (در پیشگاه خدا) به خاک مى نهادند»؛ (وَ قَدْ بَاتُوا سُجَّدآ وَ قِیَامآ، یُرَاوِحُونَ(3) بَیْنَ جِبَاهِهِمْ وَخُدُودِهِمْ(4)).
هر زمان پیشانى آن ها خسته مى شد طرف راست را بر زمین مى نهادند و هر زمان طرف راست خسته مى شد طرف چپ را.
در سومین توصیف مى افزاید: «آن ها از ترس رستاخیز گویى بر شعله هاى آتش ایستاده بودند و آرام نداشتند»؛ (وَیَقِفُونَ عَلَى مِثْلِ الْجَمْرِ(5) مِنْ ذِکْرِ مَعَادِهِمْ).
آرى آن ها عذاب الهى را با تمام وجود خود، احساس مى کردند و به همین دلیل آرامش نداشتند.
در چهاردهمین توصیف مى افزاید: «پیشانى آن ها از سجده هاى طولانى، پینه بسته بود همچون زانوى گوسفند!»؛ (کَأَنَّ بَیْنَ أَعْیُنِهِمْ رُکَبَ(6) الْمِعْزَى(7) مِنَ طُولِ سُجُودِهِمْ!).