صفحه ٣٧٧

زهد و وارستگي از دنيا، زيبندة دوستان خدا
اگر انسان به آفات، گرفتاري ها و سختي هايي که در دنياست بنگرد و به ويژه اگر ايمان به سراي آخرت و بهشت داشته باشد که عاري از آن آفات و گرفتاري هاست و سپس اين دنيا را با بهشت بسنجد، فريفتة لذت هاي محدود اين دنيا که همراه با رنج ها، سختي ها و گرفتاري هايند نمي شود و در دنيا زهد و وارستگي از دنيا را پيشة خود مي سازد؛ همان مقام زهد و وارستگي اي که امام(عليه السلام) در مناجات خود از خداوند درخواست مي کنند:
إِلَهِي فَزَهِّدْنَا فيهَا وَسَلِّمْنَا مِنْهَا بِتَوفِيقِکَ وَعِصْمَتِکَ، وَاْنزَعْ عَنَّا جَلابِيبَ مُخَالَفَتِکَ، وَتَوَلَّ أُمُورَنَا بِحُسْنِ کِفَايَتِکَ، وَأَوْفِرْ مَزِيدَنَا مِنْ سَعَةِ رَحْمَتِکَ، وَأَجْمِلْ صِلاتِنَا مِنْ فَيْضِ مَوَاهِبِکَ؛ خدايا! به توفيق و نگه داري خود، به ما زهد و بي رغبتي به دنيا عطا کن؛ و ما را از شر دنيا سلامت بدار؛ و جامه هاي عصيان و مخالفت با خود را از ما بر کن؛ و با حسن کفايت و تدبيرت، خود عهده دار کار ما باش؛ و از رحمت بي انتهايت بر عطاي هميشگي به ما بيفزاي؛ و از موهبت هاي فيض و بخششت، انعام ما را بهتر و بيشتر ساز.
«زهد» و «زهاده» در لغت به معناي اعراض و رغبت نداشتن به چيزي است، و نقطة مقابل آن، رغبت و حرص است. در قرآن خداوند با اشاره به زهد و بي رغبتي فروشندگان يوسف(عليه السلام) نسبت به آن حضرت، مي فرمايد:
وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ؛(261) «و او را به بهايي اندک، درهمي چند، فروختند و به او بي رغبت بودند».