صفحه ٢١٨

نقش توسعة مصاديق علم حضوري در فهم درست معارف ديني
روشن شد كه به بركت تعاليم اسلامي در فلسفة اسلامي، سه قسم كلي براي علم حضوري شناخته شده  است كه عبارت اند از: 1. علم ذات به خود؛ 2. علم علت به معلول (بر اين اساس خداوند به مخلوقات، كه با ارادة او به وجود آمده اند و قائم به وجود او هستند، علم حضوري دارد)؛ 3. علم معلولِ باشعور به علت خود. از اين نظر اگر موجود باشعور به درستي خود را درك كند، خداوند را نيز درك مي كند و درمي يابد كه لحظه اي نمي تواند مستقل از علت خود، يعني خداوند باشد. در پرتو اين دستاورد بزرگ حكمت متعاليه، معاني بسياري از آيات متشابه قرآن و تأويل و تفسير آنها براي ما روشن مي شود. از اين جمله است آياتي كه دربارة تسبيح گويي خداوند به  وسيلة موجودات نازل شده اند: ألَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ؛(138) «آيا نديده اي كه خداوند را هركه در آسمان ها و زمين است و پرندگان بال گشاده به پاكي مي ستايند؟ همگي نماز و تسبيح خويش مي دانند، و خدا بدانچه مي كنند داناست».
تصور ما اين است كه موجوداتي چون درختان و پرندگان، فاقد فهم و شعورند؛ اما خداوند مي فرمايد كه آنها خداوند را تسبيح مي گويند؛ يعني آنان شعور دارند؛ خداوند را مي شناسند و او را مي ستايند. بالاتر از اين، خداوند مي فرمايد كه هريك از پرندگان نماز و نيايش و تسبيح خود را به خوبي مي داند. آن گاه در آيه اي ديگر ضمن اشاره به تسبيح گويي موجودات، به عجز ما از درك شعور و فهم موجودات، و تسبيح برخاسته از اين شناخت و شعور اشاره مي كند و مي فرمايد: تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا؛(139) «آسمان هاي هفت گانه و زمين