صفحه ٢٨٧

گفتار پنجاه و ششم: جلوه ها و آثار ذكر خدا 
وَلَا تَسْكُنُ النُّفُوسُ إِلَّا عِنْدَ رُؤْيَاكَ؛ أَ نْتَ الْمُسَبَّحُ فِي كُلِّ مَكَانٍ، وَالْمَعْبُودُ فِي كُلِّ زَمَانٍ، وَالْمَوْجُودُ فِي كُلِّ أَوَانٍ، وَالْمَدْعُوُّ بِكُلِّ لِسَانٍ، وَالْمُعَظَّمُ فِي كُلِّ جَنَان‏؛ «خدايا، دل هاي واله و حيران، به عشق و محبت تو وابسته اند، و عقل هاي مختلف بر معرفت تو جمع شده اند. دل ها جز با ياد تو آرام نمي شوند و نفوس جز با ديدار تو سكونت نمي يابند. تويي كه در هرجا و مكاني ستايشت مي كنند و در هر زمان مي پرستندت و در هر برهه و زماني وجود داري و يافت مي شوي، و با هر زباني تو را مي خوانند و در هر دلي با عظمت ياد مي شوي».
در جملة اول اين فراز، نقطة اوج عواطف انسان در عشق ورزي با خدا به نمايش درآمده و جملة دوم بيانگر آن است كه هيچ عقلي از معرفت و شناخت خدا بي بهره نيست و خداوند متعال عقل ها را چنان آفريده است كه بتوانند او را بشناسند. ازاين رو، هر عقلي دست كم از پايين ترين مرتبة معرفت خداوند بهره مند است. در اين فراز دو مفهوم متفاوت را مي بينيم كه يكي با واژگاني چون «هيام» و «وله» به عواطف و