صفحه ١٢٢

درك كند و طعم انس با خدا را بچشد و حاضر نبود كه از درك آن لحظة  طلايي بي نصيب بماند.
يا مُنَى‏ قُلُوبِ الْمُشْتَاقيِنَ وَيَا غَايَةَ اَمَالِ الْمُحِبّيِنَ، اَسْئَلُكَ حُبَّكَ وَحُبَّ مَنْ يُحِبُّكَ وَحُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يُوصِلُنى‏ اِليَ قُرْبِكَ، وَاَنْ تَجْعَلَكَ اَحَبَّ اِلَىَّ مِمَّا سِواكَ، وَاَنْ تَجْعَلَ حُبّى‏ اِيَّاكَ قآئِداً اِلَى‏ رِضْوَانِكَ، وَشَوْقى‏ اِلَيْكَ ذائِداً عَنْ عِصْيانِكَ؛ «اي آرزوي دل مشتاقان و اي منتهاي مقصود محبان، از تو درخواست مي كنم دوستي تو را و دوستي دوستدارانت را و دوست  داشتن هر كاري كه مرا به مقام قربت رساند و هم از تو درخواست دارم كه خود را از هرچه غير خودت بر من محبوب تر گرداني و فرجام محبتم به خودت را رضوان و خشنودي ات قرار دهي و شوقم به تو را از عصيانت دور سازي».

 نمود و بازتاب عالي ترين مرتبة محبت به خداوند
«مني» به معناي آرزوهاست و مُنَى‏ قُلُوبِ الْمُشْتَاقيِن يعني تو متعلق آرزوهاي مشتاقان، و كسي هستي كه همة آرزوهاي آنها در تو جمع شده است. آنچه در اين فراز از سخن امام سجاد(عليه السلام) آمده، آثار ديگري از محبت خالصانه به خداوند است؛ چنان كه آثار ديگري از محبت به او را برشمرديم و ازجمله روشن شد كه خداوند روابط خاصي با عاشق و محبش دارد و جلوه ها و تجلياتش را در قلب او ظاهر مي گرداند و انوارش را بر دل او مي تاباند. در خلوت و جلوت به نجواي با او مي پردازد. هنگامي كه او در ميان جمع و مشغول انجام وظايفش است، آن هنگام كه در جبهه با دشمن مي جنگد، يا به تدريس مشغول است و يا درس مي خواند، خداوند با او سخن مي گويد و لحظه اي او را به خود وانمي گذارد. در فرازي كه اكنون در پيِ بررسي آن هستيم، حضرت افزون بر بيان رابطة