كامل تر شود، محبت نيز كامل تر مي گردد و كمال محبت در اين است كه استحكام و دوام بيشتري داشته باشد و هرچه از شوق لقاي محبوب كاسته شود، محبت نيز كاهش مي يابد. وقتي انسان با كساني دوست است، به ديدارشان مي رود و به آنها هديه مي دهد. اين ديدوبازديد و تقديم هديه، اثر محبت است و ازسوي ديگر، باعث تقويت محبّت مي شود. كسي هم كه خداوند را دوست مي دارد، بايد مشتاق ملاقات با او باشد و نه فقط از مرگ ناخشنود نباشد، بلكه ازآن رو كه با مرگ، حجاب ها كنار مي روند و او به مشاهده و ديدار خداوند نائل مي شود و از نعمت هاي بهشتي و آثار اعمال نيكش بهره مند مي گردد، بايد مشتاق مرگ باشد.
رضاي دوستان خدا به قضا و قدر الهي
يكي از آثار برجستة محبت خالصانه به خداوند، راضي بودن به قضا و قدر اوست. وقتي محبت انسان به خداوند در مراحل اوليه متوقف نماند و كامل شد و همة دل را فراگرفت، به گونه اي كه انسان تعلق خاطري به غيرخداوند نداشت و دلش يك پارچه مجلاي محبت و توجه به خداوند شد، هرآنچه او مقدر مي سازد و انجام مي دهد، مي پسندد و بدان رضا مي دهد. بر اين اساس، امام سجاد رَضَّيْتَهُ بِقضائِك؛ «مرا در شمار كساني قرار ده كه آنان را راضي به قضاي خود ساخته اي».
در دعاها و مناجات ها و به تبع آنها در اشعار و متون عرفاني و ديني، نكات فراواني دربارة رضا به قضا و قدر الهي وجود دارد. حتي برخي از بزرگان دين در مناجات با خداوند مي فرمايند كه خدايا، اگر مرا به جهنم افكني و فرمان دهي كه مرا به آتش جهنم بسوزانند، من بدان راضي ام و از محبتم به تو كاسته نمي شود؛ بلكه چون آن را خواست