گفتار چهل و هشتم: جستاري در چيستي و گسترة معرفت خدا (1)
در طليعة مناجات عارفان، امام سجاد(عليه السلام) مي فرمايند:
اِلهى قَصُرَتِ الأَلْسُنُ عَنْ بُلُوغِ ثَنآئِكَ كَما يَليقُ بِجَلالِكَ، وَعَجَزَتِ الْعُقُولُ عَنْ اِدْراكِ كُنْهِ جَمالِكَ، وَانْحَسَرَتِ الأَبْصارُ دُونَ النَّظَـرِ اِلي سُبُحاتِ وَجْهِكَ، وَلَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَريقاً اِلى مَعْرِفَتِكَ اِلاَّ بِالْعَجْزِعَنْ مَعْرِفَتِكَ؛ خدايا، زبان ها از آنكه تو را آن سان كه شايستة جلال و عظمت توست ثنا گويند ناتوان اند و عقل ها از درك كُنه جمال تو عاجزند و چشم ها از نگريستن به تجليات جمالت درمانده اند و تو براي خلق راهي براي مقام معرفت خود قرار ندادي مگر به عجز از معرفت خودت.
معرفت و شناخت خدا، محور مناجات عارفان را تشكيل مي دهد و تكية فراواني بر آن شده است. ازاين رو لازم است اشاره اي كنيم به حقيقت معرفت خدا و مراتب آن و راه وصول به اين مراتب براي انسان ها. ما براي فهم مضامين اين مناجات شريف، ناچاريم به برخي از اصطلاحات و مسائل مطرح شده در علوم عقلي نگاهي داشته باشيم.