صفحه ١٧٩

گفتار چهل و هشتم: جستاري در چيستي و گسترة معرفت خدا (1) 
در طليعة مناجات عارفان، امام سجاد(عليه السلام) مي فرمايند:
اِلهى‏ قَصُرَتِ الأَلْسُنُ عَنْ بُلُوغِ ثَنآئِكَ كَما يَليقُ بِجَلالِكَ، وَعَجَزَتِ‏ الْعُقُولُ عَنْ اِدْراكِ كُنْهِ جَمالِكَ، وَانْحَسَرَتِ الأَبْصارُ دُونَ النَّظَـرِ اِلي سُبُحاتِ وَجْهِكَ، وَلَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَريقاً اِلى‏ مَعْرِفَتِكَ اِلاَّ بِالْعَجْزِعَنْ مَعْرِفَتِكَ‏؛  خدايا، زبان ها از آنكه تو را آن سان كه شايستة جلال و عظمت توست ثنا گويند ناتوان اند و عقل ها از درك كُنه جمال تو عاجزند و چشم ها از نگريستن به تجليات جمالت درمانده اند و تو براي خلق راهي براي مقام معرفت خود قرار ندادي مگر به عجز از معرفت خودت.
معرفت و شناخت خدا، محور مناجات عارفان را تشكيل مي دهد و تكية فراواني بر آن شده است. ازاين رو لازم است اشاره اي كنيم به حقيقت معرفت خدا و مراتب آن و راه وصول به اين مراتب براي انسان ها. ما براي فهم مضامين اين مناجات شريف، ناچاريم به برخي از اصطلاحات و مسائل مطرح شده در علوم عقلي نگاهي داشته باشيم.