صفحه ٩٠

است؛ چون آن لذايذ محدودند ولي لذت درك مشاهدة خداوند و درك زيبايي جلوه هاي معبود، نامتناهي و نامحدود است. آن گاه اگر انسان به اين استعداد و ظرفيت عظيم و شگفت انگيزي كه خداوند در وجود او به وديعت نهاده است، پي  ببرد و دريابد كه به چه مقام و درجه اي مي تواند دست يابد و اينكه مي تواند به آن محبوب با زيبايي هاي نامتناهي دل ببندد، آيا حاضر است خود را اسير امور مادي پست و گذرا و محدود و توأم با آفت، پليدي و زشتي هاي فراوان كند؟
اگر ما لياقت درك حقايقي متعالي چون مشاهدة خداوند و نظر به تجليات ربوبي را نداريم، خواندن دعاها و مناجات ها و ازجمله اين مناجات كه از چنان حقايقي خبر مي دهند دست كم ما را به وجود آن حقايق رهنمون مي سازد. به برکت مطالعة آموزه هاي ناب ديني است كه عظمت انسان و استعدادها و ظرفيت هاي متعالي او برايمان آشكار مي شود و درمي يابيم كه انسان مي تواند به مقامات و درجاتي نائل گردد كه تصورش هم براي ما دشوار است. پس آيا سزاوار است كه عمر و وقتمان را صرف امور پوچ و بيهوده كنيم و از حقيقت وجودمان غافل شويم؟ حقيقت وجودي كه خداوند دربارة آن فرمود: وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي؛(61) «و تو را براي خود پروردم و برگزيدم» و يا در حديث قدسي مي خوانيم كه خداوند فرمود: عَبْدي خَلَقْتُ الأشْياءَ لأجْلِِكَ وَخَلَقْتُكَ لِأجْليِ وَهَبْتُكَ الدُّنْيَا بِالْإحْسَانِ وَالأخِرَةَ بالْإِيمَانِِ؛(62) «بندة من، من همة اشيا را براي تو آفريدم و تو را براي خودم خلق كردم. دنيا را با احسانم به تو بخشيدم و آخرت را به پاس ايمانت به تو خواهم بخشيد».

 تحصيل رضا به قضاي الهي از بستر محبت به خداوند
قبلاً دربارة رضا به قضاي الهي سخن گفتيم. دستيابي به اين مقام كه در روايات و متون