صفحه ٢٤٢

نكتة ديگر آنكه، همة انسان ها از نعمت ها و امكانات مادي و دنيوي، مانند لذت هاي جنسي، خوردني ها، آشاميدني ها، رفاه و راحتي برخوردار مي شوند و مؤمن و كافر در اين  زمينه مشترك اند. چه بسا بهره مندي كفار از اين نعمت ها بيشتر نيز باشد. حتي حيوانات نيز از اين نعمات برخوردارند. پس اين نعمت ها براي انسان كمال به شمار نمي آيد، و زيبندة مؤمن نيست كه درخواست هاي او محدود به اين امور باشد. اگر درخواست ها و نيازهاي ما منحصر به خانة خوب، همسر خوب، خودروي عالي و پست و مقام باشد، پس چه فرقي بين ما و كفار هست؟ آيا ما از نعمت  اسلام و ايمان و معرفت اهل بيت(عليهم السلام) و ولايت آنها برخوردار شده ايم كه به اين امور پوچ و فاني بسنده كنيم و از نيازهاي متعالي غافل بمانيم؟ ازاين رو، امام(عليه السلام) در فراز دوم مناجات از خداوند درخواست هاي متعالي دارند و به ما نيز مي آموزند كه چنان درخواست هايي داشته باشيم. حضرت از خدا درخواست مي كنند كه ايشان را در زمرة كساني قرار دهد كه آنان را رهين لطف و عنايت خود قرار داده، و با توفيق الهي ريشه هاي اشتياق به خدا در سينه هايشان ريشه دوانيده است. اين ويژگي و ديگر ويژگي هايي كه امام(عليه السلام) دربارة بندگان واصل به خدا و محبت متعالي آنها بيان مي كنند، نشان دهندة ارتباط معرفت با محبت، و تأثير متقابل آن دو بر يكديگر است.

 ارتباط دوسوية محبت و معرفت
اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه آيا محبت موجب و برانگيزانندة معرفت است؛ يا برعكس، معرفت برانگيزاننده و موجب محبت به خداست؟ همانند اين پرسش دربارة ايمان و عمل نيز مطرح است: آيا ايمان به خدا موجب انجام عمل صالح مي شود، يا برعكس؟ پاسخ اين است كه آن دو تأثير متقابل بر يكديگر دارند. هم ايمان موجب انجام عمل صالح مي شود و هم عمل صالح، ايمان انسان را ارتقا مي بخشد. همچنين