صفحه ٣٥٢

نقش دنيا در لغزش و انحراف انسان
روشن شد که سه عامل، يعني لذت هاي دنيوي، هواي نفس و شيطان، انسان را به گناه وامي دارند. البته اين عوامل علت تامة انجام گناه نيستند؛ بلکه هريک علت ناقصه و جزء علت تامه به شمار مي آيند و جزء اخير علت تامة گناه، اراده و تصميم نهايي انسان به انجام گناه است. بااين حال ازآنجا که ما عادت داريم افعال را به فاعلي ذي شعور نسبت دهيم، گناهان و لغزش هاي خود را به خود (هواي نفس) و يا شيطان نسبت مي دهيم. از ديدگاه قرآن و روايات نيز نسبت دادن آنها به هريک از عوامل سه گانه صحيح است و ازاين نظر مي توانيم بگوييم دنيا ما را به لغزش و انحراف کشاند. اگر ما در بهشت مي بوديم، مرتکب گناه نمي شديم؛ زيرا در بهشت تزاحم و زمينه هاي گناه و انحراف نيست. دنياست كه سراي تزاحمات و آکنده از لذت ها و جاذبه هاي گناه و انحراف است و اين عوامل، نقشي مهم در طغيان و ارتکاب گناه دارند؛ چه اينکه در دنيا زمينة هدايت و عبادت و پرستش خداوند، و همة عناصر تکامل و تعالي انسان نيز فراهم است و اگر دنيا نمي بود، فرصتي براي کمال و تعالي نيز وجود نمي داشت.
دنيا سکة دوروست؛ ازسويي زمينة تكامل و تعالي ما را فراهم مي آورد و ازاين نظر مسجد دوستان خدا و مصلاي فرشتگان الهي و تجارت خانة اولياي خداست؛ جايي كه آنها به تجارتي پرسود دست مي زنند و در معامله با خدا و دربرابر اعمال صالح، به بهشت و رضوان الهي دست مي يابند؛ ازسوي ديگر، مظاهر و جلوه هاي دنيا عامل انحراف و لغزش از حق، و افتادن به ورطة گناه و عصيان است. پس مي شود گفت که دنيا انسان را فريب مي دهد. ازآنجا كه بيشتر انسان ها فريب دنيا و مظاهر آن را مي خورند، در آموزه هاي ديني بيش از آنکه دربارة بهره برداري از دنيا سخن به ميان آمده باشد و براي مثال سفارش شده باشد که از دنيا براي انجام وظايف و عبادت خدا استفاده کنيد، به انسان ها انذار و هشدار داده شده است که فريفتة دنيا نشوند و دنيا وسيلة انحراف و لغزش آنها نشود.