صفحه ٣٤

نعمت ها، تمركز بر توجه به خدا و نعمت  هايش را به آن معرفت ضميمه كند و بكوشد به غير او توجه نداشته باشد، براي نمونه در نماز حضور قلب داشته باشد و توجهش بر عبادت خداوند متمركز شود و با كوشش از پراكنده نگري و مرور هوس ها و خواسته هاي غيرالهي در ذهنش خودداري كند، آن توجه، اثر فراواني در جذب او به خداوند و ايجاد محبت خالص به آن معبود بي همتا دارد.

 طريق انس يافتن اولياي خدا با معبود خويش
آنچه گفته شد، ساده ترين و عمومي ترين راه براي توجه به خداوند و محبت ورزيدن به اوست كه بر اساس آن، انسان به نعمت ها و خوبي هايي كه خداوند در حقش روا داشته است توجه مي كند و براي سپاس و تشكر، محبت به خداوند را در دل خويش پديد مي آورد. اما بندگان خاص خدا تنها از طريق توجه به نعمت هايي كه خداوند در اختيارشان نهاده است و شناخت صفات افعالي خداوند، آن هم صفاتي كه انسان از منافع و مواهبشان بهره مند مي شود، به خداوند توجه نمي يابند؛ بلكه آنان برخلاف نوع انسان ها كه تنها به درك بخشي از صفات افعالي كه ارتباط مستقيم با آنها دارد نائل مي گردند، به درك ذات و صفات جمال و جلال الهي نائل آمده اند و پس از معرفت عميق و لطيفشان به عظمت ذات خداوندي و كمالات نامتناهي او، بدان سبب كه خداوند كمال و جمال محض، و از هر نقصي منزه است به او عشق مي ورزند، نه ازآن رو كه خداوند نعمت هايي را در اختيارشان نهاده است.
در محبت هاي انساني نيز گاهي به كسي ازآن رو كه داراي كمالات، نبوغ، هنر و صفات ارزشمندي است، توجه مي كنند و آن صفات و ويژگي ها عامل محبت ورزيدن ديگران به او مي شود، نه خدمات و خوبي هاي او؛ مثلاً وقتي ما در كتاب ها مي خوانيم كه حاتم طايي در بخشش و سخاوتمندي سرآمد بود و دارايي اش را به ديگران