صفحه ٢٨٨

احساسات مربوط مي شود و ديگري شامل واژگان «نفس»، «قلب» و «عقل» حاكي از هويت و حقيقت انسان و مركز عواطف، ادراكات و احساسات و منبع شناخت اوست.

 بررسي حقيقت نفس و قلب و عقل
حقيقت و هويت انسان، نفس و روح اوست كه حقيقتي ثابت و پايدار است و به رغم تغييرات و دگرگوني هاي متوالي كه در بدن انسان پديد مي آيد، باقي و ثابت است. اين همان حقيقتي است كه ما با واژة «من» بدان اشاره مي كنيم، و بدن ابزار آن به حساب مي آيد. از اين نظر، حتي اگر ما در شرايطي قرار بگيريم كه هيچ گونه توجهي به بدن و اعضا و اندام آن نداشته باشيم، وجود خويش يعني نفس و روح خود را درك مي كنيم. ابن سينا دربارة درك نفس فارغ از همة تعلقات، و به تعبير ديگر، درك خويشتن در فضاي خلأ مطلق، مي گويد:
شما خود را در يك حالت و خلقت اوليه فرض كنيد؛ درحالتي كه هيچ گونه ناراحتي بر شما عارض نيست. به بيان ديگر، خود را در يك فضاي مطلق تصور كنيد؛ درحالي كه از سرما و گرما عاري باشيد. نه ناراحتي داشته باشيد و نه خوشي؛ نه لذت داشته باشيد و نه الم؛ حتي خود را در حالي فرض كنيد كه هيچ گونه تعليمي از پدر و مادر خود نيز دريافت نكرده ايد. در چنين حالتي كه فقط به ذات خود توجه داريد، نه به هيچ چيز ديگر، حتي به اعضا و اجزاي خود نيز توجه نداريد، فقط من و نفس خود را درك مي كنيد. در اين حالت نفس از همة قواي خود غافل است و فقط به خود توجه دارد و به اينكه من هستم.(185)