صفحه ٢٩١

عواطف دارد. حتي قرآن انتخاب و اختيار را نيز به قلب نسبت داده است: لا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَ يْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ؛(189) «خدا شما را به سوگندهاي سر زباني مؤاخذه نمي كند؛ ولي بدانچه دل هاتان برمي گزيند، مؤاخذه مي كند».

 جلوه هاي عشق و محبت به خدا و اولياي او
چنان كه گفتيم قلب و روح انسان مركز عواطف و احساسات است. البته حيوانات نيز كم وبيش از عواطف و احساسات برخوردارند؛ اما احساسات انسان شديدتر است و تنوع بيشتري دارد. از جمله انسان محبت دارد؛ يعني آنچه را كه با طبعش سازگار است، دوست مي دارد و به آنها دل بستگي دارد. پس وقتي كسي مي گويد كه فلان نوشيدني يا خوردني و يا دانش را دوست دارد و از آن لذت مي برد، يعني آن امور با طبع او ملايم و سازگارند و چون كششي در نفس خود به سوي آنها مشاهده مي كند، آنها را جذب مي كند. البته محبت سلسله مراتب طولي دارد و «وله» و «هيام» عالي ترين مراتب آن به شمار مي آيند. «وله» به معناي حيرت حاصل از شدت محبت است و «هيام» به مرتبه اي از محبت اطلاق مي شود كه شدت عشق و محبت، عاشق را ديوانه و سرگشتة كوي معشوق كرده است. در اين مرحله همة توجهات عاشق معطوف به معشوق مي شود و خود را فراموش مي كند و همة هستي خود را در كف معشوق مي يابد.
در ادبيات مذهبي ما، و به ويژه در مناجات ها، عالي ترين مراتب محبت نظير «هيام» و «عشق» در ارتباط با خداوند به كار رفته است و پس  از آن در ارتباط با اولياي خدا به كار مي رود. به ويژه در فرهنگ شيعه حب اهل بيت(عليهم السلام) و عشق به آنها فراوان مطرح است؛ تا جايي كه برخي از روي علاقه و عشق به اهل بيت(عليهم السلام) حاضرند هستي شان را فدا كنند.