صفحه ٤٩

نيست و بسيار فراتر از لذتي است كه براي طفل در آغوش مادر به  وجود مي آيد؛ آن هم پس از آنكه مدتي از مادر دور مانده و در فراق او گريسته است و وقتي در آغوش پرمهرش قرار مي گيرد، نوازش و ملاطفت شديد مي شود.
دربارة اين قرب به خداوند كه قربي علمي و از قبيل شهود حضوري خداوند است، از هَلْ رَاَيْتَ رَبَّكَ حِينَ عَبَدْتَهُ وَيْلَكَ مَا كُنْتُ اَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَ رَهُ. قَالَ: وَكَيْفَ رأَ يْتَهُ؟ قَالَ: وَيْلَكَ لا تُدْرِكُهُ الْعُيوُن فِي مُشاهَدَةِ الاَبْصَارِ وَلَكِنْ رَ أ تْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَايِقِ الإيمَان؛(23)«واي  بر تو، من آن كس نيستم كه پروردگار ناديده را بپرستم. سؤال كرد: چگونه او را ديده اي؟ فرمود: واي بر تو، ديدگان هنگام نظر افكندن او را درك نكنند، ولي دل ها با حقايق ايمان او را ديده اند».
كساني كه به اين معنا از قرب الهي نائل شوند و خداوند را با حقيقت ايمان مشاهده كنند و با همة وجود، خود را در جوارش بيابند، خداوند به آنان عنايت خاص مي كند و هرچه بخواهند به آنها عطا مي كند و اجابت درخواست آنان از خداوند، نتيجة مقام قربي است كه به آن نائل شده اند، نه اينكه تفسير آن مقام باشد؛ چنان كه در تفسير اول، مقام قرب به عنايت خداوند به بندگان خاص خود و اجابت دعا و درخواست آنان تفسير مي گشت.

 جلوه قرب و شهود خداوند
روشن شد كه قرب اختياري داراي معنايي حقيقي و غيراعتباري نيز هست كه هركس بدان نائل شد، به مشاهدة باطني خداوند نائل مي گردد و اين مشاهده چنان لذتي را نصيب او مي گرداند كه دل از غيرمعبود مي كند و با همة وجود عاشق و شيفتة محبوب