صفحه ١٥٧

خداوند آنان را رهانيد، مجدداً راه سرکشي و طغيان پيشه مي کنند. در آية ديگر نيز خداوند مي فرمايد:
هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَ نَّهُمْ أُ حِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَ نْجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ؛(101) اوست آن که شما را در خشکي و دريا مي بَرد، تا آن گاه که در کشتي ها باشيد و آنها با بادي خوش، ايشان را ببرند و آنان بدان شادمان شوند، ناگاه بادي تند و سهمگين بر آنها وزيدن گيرد و موج از هرسو بديشان روي آورد و چنان دانند که فراگرفته شده و به هلاکت افتاده اند، خدا را درحالي که دين را ويژة او دانند [با اخلاص] بخوانند که اگر ما را از اين [بلا و ورطة هلاکت] برَهاني، هرآينه از سپاسگزاران باشيم.

راهکار درک نياز به خدا
روشن شد که براي بندگي خدا، انسان بايد درک کند که نيازمند اوست. راه رسيدن به اين درک، اين است که به چيزهايي که ندارد بينديشد و در تأمين آنها، خود را نيازمند خدا بداند. چون درارتباط  با آنچه در اختيار دارد، به راحتي قبول نمي کند که براي او نيست و عاريه و امانت الهي است که در اختيار او قرار گرفته تاآنکه خود را بدهکار خدا بداند. سپس به آنچه در اختيار دارد بنگرد که آنها نيز از آنِ او نيست و خداوند، آنها را در اختيارش نهاده است. بنگرد که او در آغاز، قطره اي آب گنديده بيش نبود و فهم، قدرت، عزت، موقعيت و ساير آنچه را دارد خداوند به او عنايت کرد و براي بقا و دوام آنها باز نيازمند اوست؛ چون خداوند مي تواند آنها را از انسان باز ستاند و او را تهي دست و بيچاره