صفحه ٣٦٢

ابدي آخرت محروم بماند؛ بلکه امکاناتي را که در دنيا در اختيار او قرار گرفته، در راهي مصرف کند که حاصل آن عذاب ابدي آخرت است. اگر انسان به جاي اينکه با زبان خود به نوازش و دلجويي ديگران بپردازد و با آن براي ديگران خيرخواهي و دل سوزي کند، به سخن چيني و غيبت کردن بپردازد، و چنين سوء استفاده اي از امکانات دنيوي  کند، نه تنها از ثواب اخروي محروم مي شود، عذاب آخرت را نيز براي خود مي خرد.
انسان غافل، تنها به لذت هاي زودگذر دل بستگي دارد و درصدد برنمي آيد که از دنيا براي رسيدن به نعمت هاي ابدي استفاده کند. چه بسا او براي رسيدن به لذتي کوتاه که ممکن است پنج دقيقه نيز به طول نينجامد، يک شبانه روزِ خود را صرف کند؛ حتي گاه براي آنکه چند روز در رفاه باشد، چندين سال مي كوشد. دراين بين برخي سالياني زحمت مي کشند و پولي را مي اندوزند و با آن کالايي مانند خودرو تهيه مي کنند؛ اما پيش از آنکه از آن استفاده کنند، دزد آن را سرقت مي کند. همچنين برخي دسترنج عمر خود را صرف ساختن خانه اي مي کنند؛ اما پيش از آنکه در آن خانه اسکان يابند و از آن استفاده کنند، اجلشان فرامي رسد. اين در حالي است که اگر اين افراد بخشي از عمرشان را صرف آخرت مي کردند، از لذت و نعمتي نامحدود برخوردار مي شدند و نه تنها خسارتي متوجه آنها نمي شد، دربرابر عمل اندک خود به دستاورد و ثمره اي دست مي يافتند که با عمل محدود و ناچيز آنها مقايسه شدني نيست.

 دنيا بستر رشد و تعالي انسان
پرسش ديگر اين است كه چرا خداوند ما را وارد دنيايي ساخت که همواره در آن درمعرض فريب و لغزش قرار داريم و درصورت غفلت به هلاکت و خزلان ابدي گرفتار مي شويم؟ چرا خداوند از آغاز ما را وارد بهشت نکرد تا فارغ از رنج و گرفتاري ها و به دور از نيرنگ و فريب، از رحمت واسعة خداوند و نعمت هاي نامحدودش بهره مند شويم؟