صفحه ٣٦١

«اگر خداوند به دست تو بنده اي از بندگان خدا را هدايت کند، براي تو بهتر و باارزش تر است از هرآنچه از شرق تا غرب عالم، خورشيد بر آن مي تابد».
پس اگر انسان تلاشي را که مي تواند صرف به دست آوردن نعمت هاي نامحدود اخروي کند، صرف به دست آوردن مقداري ميوه در دنيا کند، فريب خورده و خسارت ديده است. بنابراين اگر گفته شده که دنيا فريبنده است، نه بدان جهت است که دنيا سمِ کشنده، و عاري از خير و نعمت است؛ بلکه ازآن روست که گاه دنيا چنان انسان را فريفتة خود مي سازد و مظاهر و زيبايي هاي خود را به انسان مي نماياند که انسان از آخرت غافل مي شود؛ به گونه اي كه همة وقت و تلاش خود را صرف به دست آوردن متاع دنيا مي کند و از متاع آخرت که ازنظر مقدار و ارزش بسيار فراتر از متاع دنياست، بي بهره مي ماند. آنچه در دنياست نعمت است و دنيا آکنده از خير است. عمل صالحي که داراي پاداش بي نهايت است، به وسيلة دست، زبان و يا چشمي  که مربوط به اين دنياست و با استفاده از هوا و امکاناتي که در اين دنيا وجود دارد، انجام مي پذيرد. انسان با پولي که در دنيا کسب کرده، انفاق مي کند؛ با زباني که در دنيا در اختيار او نهاده شده به ديگران مهر مي ورزد و با دست خود يتيمي را نوازش مي کند. پس دنيا ذاتاً بد نيست؛ مهم اين است که انسان نعمت هاي دنيا را در چه راهي و چگونه مصرف کند.
اگر انسان براي دنيا اصالت قايل شود و دنيا را براي خود دنيا و لذت هاي آن بجويد و بخواهد، اين نحوة استفاده از دنيا نامطلوب و بد است و دراين صورت، انسان فريب دنيا را خورده است؛ زيرا دراين صورت دنيا جاي آخرت را گرفته است. درمقابل، اگر انسان براي دنيا اصالت و استقلال قايل نباشد و از آن براي انجام عمل صالح و کسب رضايت خدا استفاده کند و دنيا را ابزاري براي دستيابي به سعادت ابدي آخرت قرار دهد، دراين صورت به کمال مطلوب خود دست يافته و تجارتي سرشار از سود داشته است. درصورتي دنيا بد، فريبنده و هلاک كنندة انسان است که موجب شود انسان از سرمايه هاي